من از هفت روزگی بچم مامانم رفت
خودمم و خودم
من امتحانام شروع شد اصلا تنهایی نمیتونم🥲🥲
از دور وحشتناکه وقتی بیفتی داخلش فقط روز اول سختته
ن عزیزم من مامان بابام فوت شده این سومین بچمه اولی خواهربزرگم اومدچهارروز بعدرفت طبیعی زایمان کرده بودم دومی هم سز بودم روزچهارم اومدم خونه مادرشوهرم گفت کاردارم میرم خونه با دختراولیم بچموبردم حموم هی گریه کردم موقع تنهاییم روزهشتم بازفشارم زدبالا بستریم کردن روزاشوهرم بودشبا تنها سومی هم نمیدونم کی میاد این سومی روهم یک ماه پیش مثل خونه تکونی عیدریختم بیرون شستم اماده🥰البته خدااول بعدشوهرم بعدهم دخترگلم تنهام نزاشتن
تا ۲۰ روزگی که پیش مامانم بودم اونا یه شعر دیگن بعدم که برگشتم خونه روزی دوساعت میفرستمش خونه مادرشوهرم به کارام میرسم
وقتی میخابه ب کارا میرسم وغذا میزارم وقتی بیداره ک نمیشه یکسره باید بغل باشه یا شیر بخوره
مامانم هس هنوز
نه جزهمسرم که اونم شبا ازسرکارمیادخسته ست ب اونصورت کاری کمکم نمیکنه وسواس قبلوندارم توکارای خونه ودرحد تمیزی ظاهری انجام میدم وقتی بچم بخوابه خودمم دیگه مث قبل ب خودم نمیرسم یعنی نمیتونم برسم گاهی وقتا چی بشه دیگه، زنگ میزنم خواهرم یامادرم بیاد بچه رونگه داره ک یه حمام درست حسابی بتونم برم شایدم برم خونه مامانم حمام بقیه وقتام درحد یه دوش 5دقیقه ای زودمیرم ومیام
اوایل به خودت سخت نگیر اول بچه ات بعد سلامتی خودت مهمه
بچه که ۲ماهش میشه ناخوداگاه همه چی رو روال میفته
بچه بغل آشپزی میکنم هم شیر میدم هم خودم صبحانه میخورم زیرش بالش میزارم ولش میکنم چی کنم اخه
بسختی والا بستکی داره بچه بخوابه یا نه یه پسر دو ساله هم دارم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.