هرسال نزدیک تولد دخترم که میشه غم دنیا تو دلم میشینه همه خریدا و کارای تولدش رو با بغض و گریه میکنم اخه همش میگم یک سال کمتر شد و ۷ سالگیش نزدیک تر جدیدا فشار مادربزرگ و پدرش هم برای بردنش بیشتر شده و هر بار من کاری بجز گریه نمیتونم بکنم کاش میمردم و راحت میشدم

ای وای عزیزم خیلی سخته حق داری

بگرد یه وکیل خیلی خوب پیدا کن از سابقه اعتبادش و دختر بودن بچت و اینک بچت نره و تورو انتخاب کنه ببین مبتونی هی عقب بندازی تا ۹ سالش بشه

دوستش داشتی شوهرت رو؟ اصلا قابل بخشش نبود؟ بیچاره بچت گناه داره

دختر خاله ی مامانم باباش رحمت خدا رفت نمی‌دونم چند سالگی بابا بزرگش درخواست سرپرستی داد اما دختر خاله مامانش رو انتخاب کرد دیگه بابا بزرگه هم اومد حق الارث پسرش رو براش یه خونه ی بزرگ خرید و داد بهش

خدا بزرگه عزیز دلم
شاید ورق زندگیت جور دیگه ای برگرده برات که شب و روز بگی خدایا شکرت

عزیزم انشاالله که خودشون عقب میکشن تا اون موقع ولی فعلا از در دوستی و محبت و سازش باهاشون پیش برو بذار مدیونت باشن بوقتش که اذیتت نکنن درد دلتو به مادرشوهرت بگو بهرحال اونم مادره درک می‌کنه انشاالله می‌ذاره پیش خودت بمونه....

خدا بزرگه قشنگم غصه نخور ایشالله همه چی اونجوری بشه ک میخایی نترس زور خدا از زور همه بیشتره🥲

آخی عزیزم خدا به دلت صبربده، من بچه ها میرن پیش مادرشوهرم بعصی وقتا یجوری بغلشون میکنه انگار مال اون ن من قلبم آتیش میگیره شمادیگه از جیگر گوشت دوری،

ای وای چقدر سخت تا اون موقع خدا بزرگه از الان بهش فکر نکن 🥹

تا اون موقع خدا بزرگه عزیزم.آدمیزاد از دو ثانیه بعدش خیر نداره.شاید اصلا باباش ازدواج مجدد کرد و زنش بچه رو قبول نکرد.توکلت بخدا باشه

بمیرم

خدا خودش رحم کنه بهت سخته خیلی واقعا چرا بعضی مادرا انقدر بی درک و شعورن اخه دختر خودت بود واقعا میزاشتی بچه بره پیش پدرش
خدا جای حقه شک نکن دیرو زود داره ولی ول نمیکنه این کارما
دیدم که بهت میگم تازگی مرده طرف و با فجاعت و بدبختی مرد

عزیزم نگران نباش بچه ها همیشه مادرو به پدر ترجیح میدن
مطمعن باش ۷سالش که بشه خودش شمارو انتخاب میکنه

تا دو سال دیگه هم‌خدا بزرگه عزیزم

اخی چقد سخت کاش برگردی به زندگیت اگه راهی داره ولی شایدم خود پدرش نخوادش بده به خودت

ناامید نباش عزیزم

چرا جدا شدی عزیزم.نمیشه برگردی بخاطر دخترت؟