۱۰ پاسخ

اکثر وقت ها همیشه خونه مادر شوهرمم شام ناهار خابیدنی میرم خونم واقعا خدا خیرش بده کمک کارمه

من پسرمو به زمین عادت کردم و میزارم پیش مادر شوهرم

البته گهواره داشته باشی بهتر میشه

من دخملی روزی دوبار میخوابه
صبح ساعت ۷ بیداره و تا ده و نیم بعد ی ساعت میخوابه در طول بیدار بودنش عین دلقک ی کم با اون بازی میکنم بعد میدوئم ی کار میکنم وقتی خوابید کل کارامو با حداکثر سرعت انجام میدم
باز بیدار میشه کلا در اختیار اونم و بینش تا ی دیقه ساکته میپرم ی کار میکنم تا سه ساعت بیداره و بعد تقریبا دوساعت میخوابه که ی روز کار ندارم منم استراحت میکنم ی روز باز در حال بدو بدو

غروب اگه شوهرم زود بیاد که ساعت مثلا ۷ اینا اون نگه میداره من با حداکثر سرعت شام میپزم برای فردا ناهارم بمونه

شب ساعت ده میخوابه من لباسارو میشورم و ظرفارو میشورم اونم هر چهل دقیقه بیدار میشه و شیر می‌خواد تا صبح

روز از نو روزی از نو

این بین هرزگاهی صبح زود خودم دوش میگیرم یا شب همسری بیاد

و ی روز درمیون یا دوروز درمیون هم ب شوهری رسیدگی میشه

و اینگونه است روزگار منه بیچاره ی خسته ی خسته ی خستههههههههههه

دخترمن هم رو پامی خوابه میزارم زمین به کارهام میرسم

بچه من زمین میخابه ولی به قول شما باید اطرافش کاملا سکوت باشه
منم مث شما همه کار میکنم اصلا دیگه وقت اینکه به خودم برسمو ندارم
همه زندگیم شده بچه و کاراش و خونه
فکر کنم اکثرا همینطوری باشن

دقیقا پسر منم رو پا عادت داره بخوابه یه نیم ساعت می‌خوابه بیدار میشه سریع وقتیام بیدار باید یا باهاش بازی کنم یا بغلم باشه ظرفا میمونه وقتی خوابه بقیه کاراهم نصف ب نصف هی انجام میدم

منم همینجورم اما وقتی خوابش سنگین شد میذارمش زمین و اینقدر آروم و بی سر و صدا باید کارامو انجام بدم که بیدار نشه صدامو ضبط کردم گذاشتم کنارش لباسمم می‌ذارم که حس کنه اونجام

پس شبا همینجور رو پات میخوابه تا صب ؟ خودت چجوری میخوابی؟؟
از این ننو ها بگیر شاید تو اون خوابید

از اول اینجوری بود؟

سوال های مرتبط