وای وای هنو نزاییده شرو کردن دخالتاشونو
پدرشوهر فهمیده شنبه زایمانمه میگه دارید میرید زایمان یه کاری کنید بچه دار هم دیگه نشید چون شیر به شیر شدن اینجوری میگه
من چی بگم ب این اخه
شوهرمم با خنده گفت ما میخواییم ۱۲ امام بیاریم
ولی عجیب حرص خوردم
میخاستم بعد زایمان بیام خونه خودم
ولی میرم خونه مامانم ک اعصابم راحت باشه




بارداری و زایمان

اصلا حرص نخور عزیزم
شوهرت خوب جواب داده

چرا آنقدر حرص میخورید اگر همین حرف رو مامانت زده بود طور دیگه برداشت میکردی اون بنده خدا بخاطر سختی هاش برای خودتون گفته‌.حالا با لبخند بگذر نیاز نیست حتما خیلی حرف ها جواب داده بشن

میگفتی ما بهتر صلاح خودمون میدیم
یکی دیگه بچرو میزاد یکی دیگه خرجش میده تو چرا خودت پاره میکنی

باز پدر شوهر من خیلی پسر دوسته کصافت دخترمو حامله بودم اصلا بهم اعتنا نمیکرد و همش زیر کار میکشید الان ک بچم پسر نمیزاره کاری کنم

عزیزم شما الان باردارید نسبت به خیلی مسائل حساس شدید به نظرمن تنها راه حل اینه که بی محلی کنید وقتی جواب بدید متوجه میشن که دست روی نقطه ضعفتون گذاشتن بعدهاهم سعی میکنن ازهمین طریق برنجونند شما رو چون میدونن ازچه طریقی ناراحت میشید

آخه به اون چه

من یه سری به پدرشوهرم گفتم از لج تو ام شده یه وانت بچه میارم سر اولی هی میگفت دیگه نیاری همین بسه 😂😂😂😂 اولی ۱۰ ماهه بود دومی حامله شدم برگشت گفت عروس داره یه قولش عمل میکنه🤣🤣

بابا بتوچه اخه میمون😬

بگو دیوث خرجشو تو میدی یا تو نگهش میداری زر مفت میزنی پسرت میکاره تو حرصشو میخوره بگو پات لب گوره کمتر زر مفت بزن

وای چی بی فرهنگ!از یه مرد. بعیده این حرفا
اره برو خونه مامانت ارامش داشته باشی

وای نگووووووو😳😬

😑سکوت
تا اونجاتون هم دخالت میکنن🥴

پدرشوهر منم همینقدر عنت.ره
میگفتی اخه به تو چه گو.ه خور نخواستیم
وای چقدر حرصم گرفت

واقعنکههه

واییییی چقدر وقیح 😐😐😐
عیب نیست دخالت تا مسایل زناشویی آخه