من سز شدم و متاسفانه بعد از بیهوشی ..
درصد خیلی کمی ازش روم جواب داد و کل برش ها و بخیه ها رو حس کردم ...دوس داشتم داد بزنم من همه چی رو می فهمم ولی نه قدرت تکون دادن دست وپا رو داشتم نه زبونم رو که یه دفعه کل داروی بیهوشی رو بالا آوردم و با یک دستگاه شروع به تخلیه کردند و بهم می گفتن قورت بده...به معنای واقعی داشتم میمردم....😭😭😭😭😭
فقط خدا نجاتم داد....نمی دونم چه جوری زنده موندم..😭😭😭😭

۸ پاسخ

پس بیهوش کامل نبودی ینی؟
بی حس بودی؟

خدارو شکر بخیر گذشت
چرا اینجوری شدی عزیزم
اصلا چرا بیهوشی استفاده کردن مگه ن ک همش بیحسیه

من دو روز پیش سزارین شدم بی حسی و ک زدن یه دقیقه بعد نفسم کلا رفت نتونستم نفس بکشم فقط داد زدم دارم می میرم ک بیهوشم کردن و ماسک اکسیژن زدن خودم فک کردم مردم و تموم شد، یساعت بعد تو ریکاوری ب هوش اومدم واقعا وحشتناک ترین تجربه عمرم بود الانم بشدت درد دارم روزی چنتا شیاف میزنم

منپدیروز سزارین شدم بچه مم nicu هست از دیروزمیگن تا چند روز باید بمونه 😭😣

عزیزم چه سخت منم زایپان اولم بیحس نشدم کامل ینی حدود۳۰درصددردحس میکردم دیگه جیغ زدم گفتم دردم میگیره بیهوشم کردم واسه زایمان دومم هرچی گفتم بیهوشی میخوام قبول نکردن اول بیحسم کردن بازخوب جواب نداددیگه داروی خواب آورقوی زدن بهم فک کنم آخراش که شکمم میدوختن دردم میگرفت حرف زدم گفتن صبرکن دیگه تمومه خیلی بدبود

بی حسی بودی؟

چقدر ترسناک
الان خوبی؟؟🥲🥲

وای عزیزممممم انشالله بلا به دور خداروشکر که الان بهترین
چقدروحشتناک😭

مقالات مرتبط

تجربه والدگری از زبان مادر اجتماع ساز
تجربه والدگری از زبان یک مادر اجتماع ساز Community Bilder...
نظرات کسانی که کاشت مو انجام داده اند
نظرات کسانی که کاشت مو انجام داده اند
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت

سوال های مرتبط

مامان هلن مامان هلن ۲ ماهگی
من سز شدم و متاسفانه بعد از بیهوشی ..
درصد خیلی کمی ازش روم جواب داد و کل برش ها و بخیه ها رو حس کردم ...دوس داشتم داد بزنم من همه چی رو می فهمم ولی نه قدرت تکون دادن دست وپا رو داشتم نه زبونم رو که یه دفعه کل داروی بیهوشی رو بالا آوردم و با یک دستگاه شروع به تخلیه کردند و بهم می گفتن قورت بده...به معنای واقعی داشتم میمردم....😭😭😭😭😭
فقط خدا نجاتم داد....نمی دونم چه جوری زنده موندم..😭😭😭😭
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان 💙کیارش💙 مامان 💙کیارش💙 ۴ ماهگی
سلام دوستای عزیزم امروز رفتم به امید خدا دکتر نامه بیهوشی داد استرس دارم تجربه بی حسی رو داشتم خوب بود اما بیهوشی رو نه 😁😬
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
سلام مامان ها من سزارین شدم با بیحسی واقعا بدترین تجربه عمرم بود من تو طول کل عمل همه چیو داشتم حس می کردم حتی درد می کشیدم و فقط داشتم گریه می کردم.. واقعا نمی دونم اونایی که می گفتن هیچی حس نمیشه چطور برا من اینطور نبود یعنی ممکنه دزست بیحس نشده باشم ؟بیمارستانم خصوصی و خوب بود البته
آواتار مامان یاس مامان یاس یاس ۲ سالگی
شیاف استفاده کن
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هوژین مامان هوژین ۱ سالگی
کسی بیداره منو کمک کنه
من با خانواده شوهرم زندگی می کنم
بعد چند.روزی مادرشوهرم نمیدونم سر چه مسئله ایی با من یجوری بود باهام حرف نمی زد بهم رو نمی داد هرچی به شوهرم می گفتم چرا اینجوریه می گفت نمی دونم بپرس ازش😐
بعد الان که بهتر شده باهام بحث می کنه میگه باید ازش می پرسیدی چرا نرفتی منت کشی😐
منم میگم بیخود و بی جهت بهم رو نمی داد آخه باید بدونم چه کار اشتباهی کردم بعد برم سمتش😐
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان کنجد مامان کنجد هفته دوازدهم بارداری
یه دردی عصر کل تنم رو گرفت که فقط داشتم میمردم مجبور شدم رفتم فوری سونو حالا نمی‌دونم چی به چی هست خیلی نگرانم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان فرشته كوچك مامان مامان فرشته كوچك مامان ۱ ماهگی
سلام به همگي

من چون خيلي حالت تهوع داشتم از هفنه ٥ به بعد ، الان همه بهم ميگن بچه ات دختره 💗 بعضي ها ميگن نه پسره چون فقط حالتشو دادي چون هيچ وقت بالا نياوردم ، مي خوام بدونم از روي حالت تهوع ميشه تشخيص داد جنسيت بچه رو ؟
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان دوقلو ها،🐣🫀🐣 مامان دوقلو ها،🐣🫀🐣 ۱ سالگی
مامان ها در چه وضعیتی هستین من خیلی کم می یارم یه روز خوبم یه روز نه یه روز با حوصله از خواب بیدار می شم کار ها رو می کنم و غذا می زارم بچه ها رو نگه می دارم یه روز اصلا اعصابم هیچی رو نمی کشه آنقدر بچه ها داد می زنن نه حوصله حموم رفتن و غذا گذاشتن فقط بچه هارو با بی حوصلگی نگه می دارم روز به روز شلوغ تر می شن الان مثلا آنقدر رو اعصابم راه می رن از صبح هم هیچی نکردم شما ها چطورین ،😥🥺😓😭
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان تربچه و پیازچه مامان تربچه و پیازچه ۳ سالگی
شدیدا حس مادر بد بودن بهم دست داده.
پسرم دیشب کل فرش رو استفراغی کرد و من باهاش رفتار بدی داشتم.
فرش رو جمع کردم بشورم.
امروز گذاشتم پسرم کلا گریه کنه و ارومش نکردم چون برای یه چیز که خراب شده بود بهانه می گرفت.
اون یکی پسرم کل ظرف های کابینت رو که قایم کرده بودم پیدا کرده بود همه رو ریخت بیرون.
و من داد و بی داد و غر و دعوا.
بعدش هم به زور خوابیدن در حالی که گرسنه بودن و من از شدت کار وقت نداشتم غذا بپزم.
حالا عذاب وجدان لعنتی که اعتقادی بهش ندارم اومده و داره خفم می کنه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ایلیا مامان ایلیا ۵ سالگی
سلام خانما ما اومدیم مسافرت گوشی شوهرم حافظش پر بود داد دست من خالی کنم بعد حواسم نبود کل عکس ها و ویدیوهای گالری رو پاک کردم کسی تجربه داره چه جوری برمیگرده خیلی خیلی ناراحتم 😔😔😔اصلا برمیگرده ببرم کافینت یا نه دیگه تو رو خدا جواب بدین
آواتار مامان پارسا مامان پارسا پارسا ۲ سالگی
کافی نت ببر برمیگردونن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق هفته سی‌وهشتم بارداری
سلام خانوما من حالت تهوع داشتم رفتم دکتر بهم این قرص رو داد قبلا بالا نمی آوردم ولی حس میکنم از روزی این قرص میخورم بالا میارم کسی تجربه استفاده از این قرص رو داشته ؟؟
مامان علی یاسمن مامان علی یاسمن هفته بیست‌وپنجم بارداری
خانومای هم هفته من حرکت های نی نی رو حس می کنید🫥من جفتم قدامیه یه روز می فهمم شش روز نمی فهمم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۲ سالگی
خانم ها داشتم نماز میخوندم به ساده رفتم دخترم ازم آمد بالا تعادلش از دست داد خورد زمین رو فرش با پشت سر از جیغ من ترسید یک کمی گریه کرد، خیلی استرس دارم ببرمش دکتر؟
آواتار فاطمه . فاطمه . نی نی من قصد بارداری
ن بابا چیزی،نیست .بهش آب طلا بده .سرش گرم کن یادش ... ادامه پاسخ
مامان سورن مامان سورن ۳ ماهگی
#تجربه_زایمان_قسمت دوم

رسیدم بیمارستان نیکان سپید معاینه شدم دیدند رحم تقریبا دیگه به ۵ رسیده سریع به دکترم خبر دادند ،خدا خیرش بده خیلی زود خودش رو رسوند
ساعت ۲ وارد اتاق عمل شدم اما دکتر بیهوشی دیر کرده بود و هرچی پیج میکردند نمیومد ، من با وجود درد زیاد ترس بهم غالب شده بود
دکار بیهوشی اومد و هرچی التماس کردم من رو بیعوش کنند گوش نداد،با گریه های من بی حسی رو زد شروع کردند به ضدعفونی بدن من همه رو حس میکردم گفتم تورو خدا شروع نکنید من همه رو میفهمم ،دکتر بیهوشی نفهم گفت آره میفهمی ولی حس نمیکنی قطعا😐 گفتم به خدا حس میکنم گفت پای راستت رو بیار بالا ،آوردم۰ پای چپت رو بیار بالا،آوردم
یهو گفت بیهوشی بزنید😶
یعنی اونقدر بیشعور که به من حق انتخابی ندادن ومن تمام عوارض کوفتی بی حسی رو کشیدم اما بیهوشی واقعا خوبه۰
تو ریکاوری هم زود بهوش اومدم فقط حس بد اینجا بود که یه راهرو سفید بود همه پرستارا با هم در حال حرف زدن بودن هرچی میپرسیدم بچم کجاست؟حالش چطوره همه رد میشدن و میرفتن دیگه شک کرده بودم مردم و حالیم نیست😰
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان هدیه ی خدا مامان هدیه ی خدا ۲ سالگی
وای من دیگ نمی کشم بدنم داغونه تا الان داشتم ناهار فردای کارگرامون رو آماده می کردم بعدش کل آشپزخونه و فر و اجاق و همه رو برق انداختم
بعد چن تیکه لباسای دخترم رو با دست شستم و بعد خودم حموم کردم و بعدش دخترم رو حموم کردم
الانم دخترم رو پامه و دارم می خوابونمش ولی نمی خوابه
فردا ساعت شش صبح باید برم بیمارستان دخترم نوبت ام آر آی داره
واقعا خیلی داغونم
شوهر گاومم از ساعت نه تا الان تو اتاق خوابه
آواتار مامان علی و آریا مامان علی و آریا علی و آریا ۴ سالگی
وای دمت گرم فکرشم کردم خسته شدم🤕🤕🤕🤕
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
سلام دوستان یه موضوع رو می خواستم بگم ممنون می شم راهنمایی کنید با خودم همش درگیرم نمی دونم شوهرم دروغ می گه یا راست ، به من می گه می رم ماساژ ، نمی دونم ماساژ پیش مرد می ره یا زن ، قبل اوایل ازدواجمون فهمیدم ماساژ پیش زن می ره بعدش قول داد نره ، خوب توی ایران ماساژ پیش زن فقط یه معنی می ده ، بعد ما خودم هی گفتم فکرای بعد رو دور کنم ، البته الان ماساژ پیش مرد هم می رخ یکی هست کی می شناسم ولی جدید بعد زایمان رابطه مون خیلی خیلی کم شده الان بیشتردارم شک می کنم الان امشب هم رفته نمی دونم اومد چه جوری باهاش حرف بزنم چون زود عصبی می شه و دست پیش می گیره نمی دونم به خدا خسته شدم یعنی چی اخه ، همه چی بدش برای من می یاد اگه الان هم بگم می گه تو شکاک هستی تو فلانی نمی دونم چی کار کنم
آواتار مامان گلی مهربان مامان گلی مهربان گلی مهربان ۳ سالگی
خب میتونی تغیبش کنی یا به کس مطمعن بسپاری بره تغیب ... ادامه پاسخ
مشاهده ۵ پاسخ دیگر