دیگه مغزم داره میپوکه فکر میکنم حتی یکساعت دیگه هم نمیتونم ادامه بدم فکر میکنم قلبم می ایسته چطور میتونم آنقدر تحمل کنم بچه ی 4 سالم مریضه ریه هاش عفونت کرده بچه ی 9 ماهم هم فقط،جیغ میزنه میگه بغلم کنم حتی به اندازه ی یه آب خوردن هم رو زمین نمیمونه نمیدونم به کدومشون برسم تک و تنها با دوتا بچه ی کوچیک تو شهر غریبم هیچکسی هم نیست بتونه کمکم کنه کاش خدا کمک کنه اون که منو میبینه اون که میدونه تنهام تنک داره میلرزه دیگه دارم از هوش میرم از شدت غم انگار از فولاد ساخته شدم

چقد دلم میخواست کمکت کنم فدات شم ،منم غریبم کاش نزدیک بودیم و مثل یک دوست خوب هوای همو داشتیم تو اینجور سختی ها ،خدا ان شاالله دلت قرص کنه از سلامتی بچه های گلت ،برای سلامتی بچت حمد شفا میخونم ،خودتم بخون آروم میشی 🤲🥺

عزیزم نمیتونی یه پرستار بگیری ؟

گل قشنگم مادر شدن خیلی سخته
انشاالله خدا به حق آقا علي اصغر امام حسین لباس عافیت به تن بچه ات بکنه
تحمل کن زیر لب صلوات بفرست یکم آروم شی دوستم
خدا بهت سلامتی بده بچه هاتو عاقبت بخیر کنی
تموم میشه این روزهای سخت ولی یکم طول میکشه
یه نذری کن بانو

عزیزم شوهرت کجاست؟ اونم خونه نیست؟