۳۱ پاسخ

بزار بچه را ببره تو رو خدا حساس نشو بابا نوه شونه تو خدارو در نظرت داشته باش منم شوهرم می‌بره بدون من اما بخاطر حفظ زندگیم چیزی نمیگم چون بلاخره این چیزی نیس ک بخام ناراحتی براش درست کنم

نه حساس نشو، اصلا اعتقاد نداشته باش به این چیزا

حساس شدی تو فقط همین
دنبال بهونه نگرد عزیزم
بزار بچه رو ببره
لج ننداز شو هرتو حالا که برگشتی زندگی کن تو خونه آل یاسین و حدیث کسا بزار دعا اثر نمیکنه

نبابا حساس شدی

حالا نمیشه قطعی گقت نه
ولی تو بهش فکر نکن بیشتر جذبش نکن 💐

خب اونجا شاید دورش شلوغ همه باهاش بازی میکنن دوست داره اونجا باشه
اومده اولش ناراحته

چه معلوم شایدم برگه دعا اینا گرفتن با چیزی به خوردش دادن

دقیقا پسرمنم همش فکر میکنم برا خودمو بچم دعا میگیرن اخه مدام دعواسرو صداچقدش عاذیع

همون اول شرط میزاشتی نبره خب

به آب ۷ بار آیت الکرسی بخون بده بخوره
هربار میخواد بره شش تا قل هو الله و آیت الکرسی بهش بخون و فوت کن
از هرچیزی در امان میمونه ان شاءالله

چیزی نیست،دلت حرف میزنه به قدیمی ها دل گپ و شک به جونت افتاد،چهار گوش خونت وایسا با موبایل چهارقل بزار خودتم همراهش بخون،چهارگوش اتاق دخترتم بخون،اینو مادربزرگم بهم می‌گفت وقتی قرآن هست دلت بزرگ باشه

می دونی اونقد بد کردن برا ما ادم راضی نمیشه بچه بره طرف اونا منم اویل هرس می خوردم شوهرمم یرا هرس دادن من می یرد پیش اونا منم هرس می خوردم ولی الان می کم دیوونه بودم ب درک که می بره ببره

سانی یه آدمه حرامزاده که توفامیل داریم وکلا چشم دیدن منو زندگیمونداره سه سال تمام دختر بزرگمو دعاکرده بودالبته کوچیکتربود دخترم الان ۹سالشه.. لباساشو ازخونم میدزدید وقتی میومدن حتی لباسای خودم گم وگورمیشد هیچ وقتم دیگه پیداشون نکردم .. دخترم داشت دیوونه میشد دورازجونش میرفتم سمتش هرچی دستش میومد پرت میکردسمتم ازم میترسبد جیغ میکشید داد میزد گریه میکرد چشاش گود میشدانقدر تخم مرغ میشکستم واسپندمیریختم انقدر رفتم سرکتاب بازکردم همه میگفتن دعا داره. خودتم دعاداری زندگیم زهرمیشد بچمم ازون طرف ـ، یکاری کردن ازخونم فرارکردم ینی فراریمون دادن بعدازچندسال که خونمو عوض کردم پاشدم رفتم مستاجری به همه گفتیم دیگه خونه نداریم مثل خودتون شدیم و اینا دیگه دست ازسرم برداشتن .دخترمم باآخرین دعای باطلی که براش گرفتیم خوب شد..
الان بعد چهارسال دوباره خونه جایی دیگه خریدیم قبلی که نحص بودروفروختیم شوهرم میگفت دیگه پامونمیذارم تواون خونه انگارطلسم شده میبینمش اضطراب میگیرم... حالا الان جرأت نمیکنیم بگیم اینخونه که الان نشستیم روخریدیم چون میدونیم بازم به خاکمون میدن حرامزاده ها میدونیمم کاره کیه ولی نمیشه ثابت کرد .. ازلطف خداهم البته واسه زندگی من همش خیروبرکت میاد ولی اون آدمه سگه بی آبرو مثل سگ ازخونه اجاره ایش پرتش کردن بیرون همه هم بهش میگن جادوگر،من به اینچیزاخیلی اعتقاددارم چون سرم اومده ودیدم توهم نمیخوام نگرانت کنم ولی حواست باشه دعای نادعلی گردن بچت بنداز یابه خودت وابستش کن خودش ببینه داره ازت دورمیشه گریه کنه و نره،

بچه منم همینطوره.‌‌‌..از بس بهش محبت میکنن...دیگه اونقدرا به من وابسته نیست

‌نه چون خودت پیشش نیستی اینجوری میشه و اونجا دورش شلوغه برای همین پسر منم اینجوریه بخدا

نه بابا سانی جان حساس نشو اونجا شاید بیشتر خوراکی اینا میدن بهش اورن توتور اونا گوره

کمی ادرار دخترت و گوشه خونت بریز و رو لباس شوهرت
اگه شوهرت و یا زندگیت و جادو کرده باشن این کار باعث میشه باطل شه

نه عزیزم میگن رو بچه تا ۱۲ سال اثر نمیکنه پرسیدم از کسی

حتنا باهاش بازی میکنن محبت میکنن خوراکی میخرن بچها با این چیزا هیچکسو نمیشناسن من خودم داشتم مثل شو خساس نشو دعواراه ننداز فقط بگو هفته ای یبار میتونی ببری تمام

سانی خودت خونه مامانت اینا میری؟؟؟

اره احتمالش هس
برو دعا نویس بچه رو هم تنها نفرس اونجا

عزیزم میدونم سخته ولی اصلا بدون خودت بچه رو نزار ببره شده خودت برو باهاش ولی تنها نزار بچرو من تجربه داشتم ک میگم

خب نزار جایی بره هیچ‌جا بچتو تنها نزار

نه بابا پسر منم وقتی باباش میره بیرون میاد سمت من نمیاد بعدش درست میشه

نزار ببره بهش بگو منو تو شرط کردیم هنوز هیچی نشده میخواهی بزنی زیر همچی

ایشالله که اینجور نیست ولی تا میتونی ایت الکرسی سوره فلق وناس زیاد بخون

مگه میشه برای بچه شیرخواره هم دعا نوشت
چه ادم هایی پیدا میشن هاااا عوضیا

بد به دلت راه نده
چراباید بخوان یه بچه رو نسبت به مادرش سرد کنن
بچه منم یه وقتایی برون که میره میاد خونه سمت من نمیادولی بعدش آروم آروم درست میشه

یا خدا ینی به نوزاد رحم نمیکنن؟؟؟

نه
حساس نشو

ینی انقد کثیفن

سوال های مرتبط