۱۲ پاسخ

اشکال نداره عزیزم فعلا همون ماکارانی رو بده تا ایشالا درمان بشه .
من یه مدت به دخترم صبحانه و ناهار و شام فقط ماکارانی میدادم چون چیز دیگه ای نمیخورد ولی قشنگ با همون سیر میشد و وزن گرفت .

عزیزم کم حسی پیش حسی نداره برسی کن

عزیزان پسر من همین مشکل رو داشت و میکس میدادم.سه ماهه داره مهد میره.خوردن و جویدن رو کنار بچه ها یاد گرفته و خیلی خیلی راحت تر داره میخوره حتی غذای سفره.خداروشکر میکنم و گفتم شما هم امتحان کنید

پسر من که اوق میزنه بالا میاره هیچی هم نمیخوره بخدا پیر شدم

وووای باز مال تو میخوره مال من فقط شفته مانند دوس داره

عزیزم ببین اختلال حسی نداره ؟رو بافت غذا حساسه و هرچیو نمیخوره

سیب زمینی سرخ کرده و این چیزا رو چطور نمیتونه بخوره؟ ماکارونی هم باز خوبه که بخوره

بی خیال باش من اگه جای شما بودم هر چی که خودم می خوردم رو بهش میدادم کم کم یاد میگیره

اگ مثلاً براش کارتون آموزشی بزاری چی

هیییی هرکدوممون یه جوری مشکل داریم

سلام مامانی های گل من مشاور پوست مو هستم تواین وضعیت بد اقتصادی ک آدم واقعا جرات نداره پاتومطب دکترای پوست و مو بزاره،من مشاوره رایگان پوست وموانجام میدم اگ عارضه پوستی مثل خشکی پوست جوش لک یاحتی ترک پوستی و....یاخارش کف سر ریزش مو موخوره چربی کف سر و...داری من میتونم کمکت کنم فرم مشاوره آنلاین میدم پرکنی و براساس فرم مشاوره رایگان میدم بهتون اگه خواستین میتونین توروبیکا بهم پیام بدین 09220176190❤️

دست رو دلم نذار که خونه درکت میکنم

سوال های مرتبط

مامان اهورا و آرتا مامان اهورا و آرتا ۳ سالگی
چقدر خستم الان ۳ساله مادر شدم واسه پسرم همه کار کردم وقت گذاشت بازی کردم در هفته شده ی روزشو بردم پارک از حظر خورد و خوراک همیشه عالی بوده هیچ وقت نذاشت بد لباس بپوشه و شلخته باشه همه چیز خوب بود عالی بود خواستم از پوشاک بگیرمش باهاش خیلی خوب راه اومدم اما از دوسالگی ب بعد پسرم خیلی خیلی شیطون شد بازم من کنترلم بالا بود اکه بهش میگفتم بالا چشت ابرو شب خواب تداشتم از ناراحتی و عذاب وجدان اما الان ب مشکل برخوردم پسرم از دستشویی رفتن میترسه با اینکه راحت از پوشااک گرفته شد اما چند وقت خیلی میترسه امروز خواستم ببرمش ارایشگاه خون گریه کرد قبول نمیکنه هیج کس موهاشو کوتاه کنه خیلی لحباز و بد قلقه مجبورم واسه هرچیزی تهدیدش کنم تا ب حرفم گوش بده بچه دومم بدنیا اومده خودم خستم پسرمم خیلی شیطونه کار خطرناک میکنه منی ک خط قرمزم زد بودن الان چندباره بچمو میزنم ارامش ندارم خیلی تو فکر پسرمم از خودم بدم میاد عذاب وجدان دارم دلم روحم خستس همش میگم چرا بچم اینجوری میکنه چرا میارسه از خیلی چیزا چرا من نمیتونم خودمو کنترل کنم مثل قبل خواب تدارم از ناراحتی من جونم ب جونم پسرم بستس تحمل ندادن ببینم تو این شرایطه خودمم از ی طرف دیگه صبرم تموم شده نگران بچمم
مامان قند کوچولو🙆 مامان قند کوچولو🙆 ۳ سالگی
خیلی از دست بابام شاکی ام، با قاشق و لیوان خودش که دهنی خودشه به پسرم چیز میده بخوره ( اصلا آدم تمیز و بهداشتی هم نیست درمورد خودش) هی به پسرم با ذوق میگه بیا اینجا شیطونی کن بریم باغ/پارک/ فلان جا شیطونی کنی
مداااام برچسب شیطون بودن به پسرم میزنه و از این بابت تشویقش میکنه
کارای اشتباه بهش یاد میده و به کارای اشتباهش میخنده و اونارو تقویت می‌کنه
مثلا اگر پسرم آبپاش برداره آب بپاشه به گلا هی بهش میگه برو مامان جون رو خیس کن یا مثلا هی گوشی میده دست پسرم اگر پسرم گوشیشو بگیره و نده و بخواد تنطیماتشو بهم بریزه بجای اینکه با سیاست از گوشی دورش کنه یا اصلا بهش گوشی نده هی بهش میگه برو سراغ گوشی مامان جون برو گوشی مامان جون رو خراب کن
یا مثلاً پسرمو از پلیس میترسونه
اگر پسرم بزنتش یا گازش بگیره ذوق میکنه و می‌خنده پسرمم فکر میکنه کارش خیلی جذاب بوده هی تکرار میکنه بعد با پدر شوهرمم که خیلی محترم و سنش بالاتره می‌ره همون کارارو میکنه من خجالت میکشم
خلاصه‌ اینا یک پنجم کاراییه که می‌کنه 🤦🏻 مثلا توی باغ هی بچه رو میبره لب استخر هرچی میگیم اینکارو نکن میگه باید یبار یهویی بیفته تو آب تا ترسش بریزه هرچی میگم اینجوری فوبیا میگیره گوش نمی‌ده آخزم یبار که حواسم نیست اینکارو میکنه😮‍💨