دو سه هفته س میدونم حالم من همین دیشب به شوهرم گفتم چون حالت تهوعم خیلی شدید بود دیگ نمیتونستم پنهون کنم بهش هم تاکیید کردم به کسسسی نگه حالا اون وسط خواهرم پیشم بود این چن روز دید من حالم خوش نیس رفت به خواهرام گفته من باردارم یعنی دوست دارم خودمو تیکه تیکه کنم اکروز هم به کل تهوعم قط شد اصلا پشیمونم ک به شوهرم هم گفتم

چرا فکر‌میکنید نباید بگید؟ بهتره نزدیکان بدونند که تو این روزای سخت همراهیتون کنند درکتون کنند کنارتون باشند!

من پسر دومم وقتی رفتن توی شیش ماه به خانواده شوهر گفتم چون من نه ویار داشتم نه شکم کسی متوجه نشد همه مونده بودن وقتی گفتیم خواهذشوهرام میگفتن دیدبم چاق شدی.به مادر خودم بعد تعیین جنسیت گفتم یعنی چهارماه.اون پسرم اولم هم وقتی سونو ان تی دادم به خانواده ها گفتم.پسر دومم چون زودبتردار شدم نخواستم کسی حرف دربیاره واسه همین تمام فکو فامیل شیش ماه فهمیدن‌. بچه هام یک سالو نه ماه اختلاق سنی دارن .اگه خانواده ها خوبن و حرف در نمیارن پس اشکال نداره که بفهمن

والا بهتره که نگید من دفعه قبل به همه گفتم تو خانواده شوهر ولی بعد سقط شد بچه ام فقط مامانم بالا سرم بود اونا اومدن گفتن اصلا چرا به ما گفتیم میزاشتی سه ماهت بشه و مطمعن بشی بعد میگفتی 😔😔😔😔 برای همین خیلی دلم شکست ایندفعه به هیچکس نگفتم اول فقط خودمو شوهرم میدونستیم حالا هم فقط به مادرم گفتم بعد سه هفته که تحمل کردم و سرماهم خورده بودم‌حالا بهش گفتم اومده بهم کمکم
پس نگید از نظر من خیلی بهترتونه

وا خب چرا نمیخوای بگی
سابقه سقط داشتی؟

میشه بهم درخواست دوستی بدین عزیزم 🥹❤