۸ پاسخ

تا دلت بخواد

من روزی نیس ک از دستش گریه نکنم
نمونش امروز انقد بهم فشاراومدگریه کردم نزدیک بود پس بیوفتم

بله همین یه ربع پیش
قبل از نماز حوندنم داشت بازی میکرد با خودش همین که نماز من شروع شد اومد رو سر و گردن من سوار شد دلم میخواست نیشگونش بگیرم بس گردنم درد گرفته بود ولی خوب خودداری میکنم همیشههههه
بچه ن دیگه😪

همین صب دلم میخواست جرش بدم به بدبهتی ازپوشک بگیریش بیدارخوابی چرت زدن تودسشویی بعدبیادبعد۸ماه کهاصلاخطانداده جلوت وایسته بانیش بازتوشلوارش جیش کنه 😐😑

خیلی وقتا . ولی از وقتی سعی کردم بیخیالتر بشم بهتر شده

همین دیشب سر نخوابیدن اینقدر حالم بد بود یعنی دلمم سنگ شده بود دلم میخاست اینقدر بزنمش شاید یکم از عصبانیتم کم بشه
اخرش مامانم دید حالم بده اومد ارومش کرد
تا میگم بخاب شروع به گریه مبکنه

زیاد

تا الان نشده ولی به مرزش رسیدم

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
چقدر بلاتکلیفی بده. میخوام از شوهرم جدا شم. از دیروز اومدم خونه مامانم‌ مامانم خودشم مسافرته منو پسرم تنها. دارک دق میکنم. روز اول که همه ش پسرم گریه کرد که بریم خونمون. امروز بهتر شده ولی خودمم دلم خونه رو میخواد. یعنی شوهرم نباشه ولی خونه و وسایل خودم باشه. پسرم هر حرفی میزنه میگم خدایا قراره دیگه هرشب باباشو نبینه یعنی. دو ساله دارم به این تصمیم فکر میکنم ولی حالا که استارتشو زدم انگار جا زدم. فقط به خاطر پسرم. عین مرغ پرکنده شدم تو خونه. دیروز که اومدم احساس میکردم اگر یه لحظه دیگه تو اون خونه بمونم یه بلایی سر خودم میارم. بابام یه ماه فوت کرده و شوهرم دائم یه بهانه ای برا قهر و دعوا داشت به جای درک کردن. خیلی مشکلات جدی تر داریما این آخریش بود که یهو منو داغون کرد. حالا گیجم نمیدونم برم دادخواست بدم ندم.برم وسایلمو جمع کنم یا نه. موندم تو بلاتکلیفی. دلم نمیخواد برگردن به اون زندگی اصلا چون دو سال تلاش کردم درست شه و نشد. ولی تحمل این استرس و این بار روانی هم ندارم‌ خدایا کاش زودتر بگذره