۱۹ پاسخ

خب سعی کن زیاد ندی بهشون عادتش بده به خودت اینجوری بده خودت بیشتر بغل کن بخوابون تا بوی خودت بگیره من اوایل که زایمان کرده بودم هر جا میرفتم کاری داشتم همش بچه رو میدادم بغل مامانم چون خودم درد داشتم تا یک ماه نمی‌تونستم بغلش کنم خیلی درد داشتم یه روز تو بهداشت یه خانومه دید گفت ای وای بچه رو بده مامانش بو تو نگیره باید بوی مادرشو بگیره یجوری شده بود بچم همش تو بغل مامانم آروم بود تو بغل من آروم نمیشد ولی یهو یه تلنگری شد حرف خانومه برام دیگه همش خودم بغلش کردم خوابوندم محبت کردم بهش الان دیگه وابسته خودمه درسته سخته همش باید بغلش کنم خستگی زیاد داره ولی می ارزه و این مدت زیاد طول نمی کشه توام سعی کن بیشتر خودت بچه تو نگهداری اینجوری فردام یادش میدن ازت دور بشه بعد بده

اوووف دقیقا خانواده شوهرم من دقیققق همینکارارو میکنن😭😭

خوبه تو میگیرن بغلش میکنن میان میبرن ازت من مادر شوهرم انگار بچم خار داده ۵ دقیقه بزور میگیرتش خواهر شوهرمم نگم برات اصلا سر نمیزنه به بچه انگار ن انگار عمه بچس

منم همچین حس‌هایی داشتم ولی دخترم الان بزرگتر شده بدون من پیششون نمی‌مونه نهایتا یکی دو ساعت گریه می‌کنه شدید

ینی کلا تو‌یه ساختمونید؟یا طبقه پایین و‌بالا؟

وایییی دقیقا مثل من
من دیدیم چاره‌ای نیس چند روزی میرم خونه مامانم تا اونارو فراموش کنه 😂😂 بعد ک میبرمش نمیشناسدشون و گریه میکنه

اگه مادر و خواهر خودت بودن هم همین حس رو داشتی؟ مم الان مرتب بچم خونه مامانمه حتی بعضی روزا از صبح تا غروب یا وقتی خیلی خستم یا کار دارم یا بیرون میرم میبرم خونه مامانم
بچم هم خیلی اونجا خوشحاله
اصلنم ناراحتی نداره خیلی بهتر از دست تنها بودنه
فقط بسپار براش تلویزیون نذارن

ماهم تو یه ساختمونیم من دانشجوام میرم دانشگاه پیش مادرشوهرمه بقیش پیش خودم بنظرم خوبه کمک باشن گاهیم میاد خونم میگیره تابش میده من به کارام میرسم حتی امروز از صبح نیمده میگم کاش بیادش دوست دارم دور بچم شلوغ باشه
وقتاییم که دانشگاه نیستم گاهی بیرون رفتنی یا کاری دارم میدمش نگه دارن خیلی خوبه قلق بچم دستشه خوب بهش میرسه انقدر مادربزرگای بی محبت هستن تو همین گهواره خانما میگن فقط باید حواست باشه بچت دو تربیته نشه اینا سرچ کن و تحقیق کن چیکار کنی از بقیش استفاده ببرالانم بچت کوچیکه هر چی بزرگ تر بشه به تو بیشتر وابسته میشه بچه من الان کم کم داره منو از بقیه جدا میکنه بیشتر به من نگاه میکنه بیشتر به من میخنده و نگران نباش هییییچ کس هیییچ جور جای تورو نمیتونه بگیره

ماهم یه ساختمون هستین اوایل خیلی میومدن میرفتن بعد کم کم جوریه خونشون میریم هیچکی نگه نمیداره تاگریه میکنه سریع میدن خودم چون بغل خودم آرومه.فقط یکم عادت مادرم دادم چون بنده خدا ازاول بچموباجون ودل نگه داشت عادت دادم بمونه که جایی میرم حداقل پیش مامانم بمونه وگرنه منم دوس ندارم بچم عادت به کسی دیگ جزخودم داشته باشه

عزیزم الکی حساس شدی و فکر میکنم طبیعیه ..اونا الان عاشق بچه شما هستن..و خب اصلا خیلی عادیه که چون باهم زندگی میکنید وابسته بچتون بشن..تصور کن مادر و خواهر خودت بودن..اونوقت همین حسو داشتی؟؟کلا چون اسم مادرشوهر روشونه همه چیشون انگار فرق داره😅

اصلا نگران نباش هر چه قدر هم بغل کنن باز بچه وابسته مادرش میشه منم با برادر شوهرم همسایه دیوار به دیوار هستیم هر روز خونه ما هستن همش میگه منو دوست داره میاد می بره خونشون منم چند بار ازش گرفتم گفتم تنها نمی تونم باشم دل تنگ میشم هر کاری میکنن وابسته اونا بشه نمیشه تا دست منو نگیره نمی خوابه بچم دو دستی همیشه دوست داره دستمو بگیره بعد میخوابه

تصویر

نه مادرشوهر خواهر شوهر من خییلی هم خبن با من با بچه ام خبن دستشون درد نکنه 🫡🩷🩶☁

گلم حساس نباش چون باهم زندگی میکنین یه خانواده این از روی محبت بهش نزدیک میشن بعضی وقتا با روی خوش از دستشون بگیر بیار بغل خودت.مطمن باش توهم دوست دارن وگرنه هیچ وقت تااین حد بچتو نمیخواستن

منم مث تو بودم اوایل زایمان خیلی حرص میخوردم و حتی از اینکه مادرشوهرم بچم کنارش میخوابوند حسودی میکردم. چون تخت زایمان ک از خونه مامانم آوردن یه نفره بود نمیشد بچم بذارم کنارم و بخوابم. ولی بعد فکرش کردم واقعا دست تنها بودن سخته اشکالی نداره ک هرازگاهی بغل اونا باشه اول و آخر بچه مال توئه

بچه من ۲۴ ساعته فقط ور دل خودمه پیش هیچکی اروم میگیره🫠🥰💙

عزیزم چه اسم قشنگی برای دخترتون انتخاب کردید خیلی خوشم اومد انشالله نامدار باشه .به رفتار مادر شوهرتم حساس نباش .

منم تو یه خونه ایم مادر شوهرم دو رو هستش تو روت ی جور پشتت یه جور واسه همین خیلی ازش بدم اومده کاش جدا کنم🥹💔

مث مادرشوهرمن فک میکنه اون مادرشه😕

دوبار اخم کنی دیگه نمیان

سوال های مرتبط