عزیزم منم یه هفتست بچمو از شیر گرفتم حامله هم هستم ،خداروشکر برای من خیلی سخت نبود یه روز تا ظهر هرچی شیر خواست بهش دادم از ظهر سر سینه هامو چسب برق زدم اومد گفتم اوف شده خداروشکر خیلی راحت قبول کرد تا شب اصلا شیر نخواست ولی خب شب اول خیلی گریه کرد ولی باید تحمل کنی دیگه دیگه روز نمیومد طرفم شب دوم گریش کمتر بود ولی همش روی پام بود تا بتونه بخوابه
شب سوم وقتی که خوابه و متوجه نشد بهش شیر دادم کامل هر دو سینه رو خورد و تا صبح راحت خوابید دیگه هم نیومد سراغ سینم یکی دوبار اومد اشاره کرد که بهش گفتم اوف شده قبول کرد و الآنم چند روزه کلا یادش رفته
البته اگه طول روز دورو برش شلوغ باشه خیلی عالیه من واقعا تنهایی روزا نمیتونستم سرگرمش کنم دیگه مامان و بابام اومدن پیشم از اون طرفهم مادر شوهرم بود هی باهاش بازی میکردم و بهش خوراکی میدادن یا میبردنش پارک دیگه اصلا سراغ من نمیومد
اول اینکه سوره یس بخون به سینت فوت کن بگو خدایا همون طور که محبت شیر رو به بچم دادی بحق سوره یس محبت شیر رو از دلش بردار،، این کار واقعا عالیه ،بعد هم چسب زخمی چیزی بزن روش بگو زخم شده درد میکنه یا یچیز تلخ بزن به سینه ات که بدش بیاد اگه شیشه بخوره کارت راحت تر میشه عادتش بده به شیشه و شیر گاو اینجوری تو دلی هم دنیا بیاد راحتی
منم هفده ماهگی از شیر گرفتم و تلخک زدم بدش اومد نخورد
فقط از ی سینت بزار شیر بخوره بزار اون یکی سینت خشک بشه اون که خشک شد این یکی سینت هم که ازش شیر خورده خودبه خود خشک میشه دیگه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.