مادر شوهر من تا بحال یکبار حتی ده‌دقیقه‌بچه‌منو‌ نگه نداشته تو بارداری. زایمان حتی یه لیوان اب دستم‌نداده تازه من اولین نوه از سمت پسر براش دنیا اوردم بعد امروز خبر بارداریمو دادیم بهش اوووونقد دلم شکستا برگشته‌با یه صورتی یه حالتی میگ میزاشتی یکم بزرگ شه منم گفتم بمن چرا میگی ب پسرت بگو حالا انگار مثلا خیلی کمک منه یا هرچی ب تو چه‌اصن‌تو مگ بزرگ میکنی
خیلیییییی غم شده دلم چراکسی واس بچه دوم ذوق نمیکنه؟ گناه داره‌تو دلیم
هرچند‌واسه‌اولی ام ذوقی نکردحسوده
واسه بچه‌دوم شما خانواده هاتون ذوق کردن؟ چه واکنشی دادن؟

عزیزم مهم خودتونید که خوشحال باشید.منم فعلا به کسی نگفتم حوصله سوالای مسخرشونو ندارم.

مادرشوهرا همینن عزیزم من مطمئنم مال خودمم همینه

الهی بگردم من در حسرت حتی یه دونه هستم مهم خودتی و همسرت به حرفای بقیه توجه نکن و خداروشکر کن چون نعمت بزرگی خدا بهت داده بارداری واسه ماهم دعا کن 🥹

عزیزم معذرت میخوام ولی به تخم پسرت محل نزار

زیاد ب این چیزا فکر نکن🖐️فقط از خدا بخواه سالم و سلامت ب دنیا بیاد و زیر سایه خودتون بزرگ بشه🥹
خدا بهت ببخشه هم پسرتو هم تو دلیتو🥹
پسرت چندوقتشه؟ک گفته میذاشتی بزرگتر میشد.

مهم خودتی که دلت خواسته بچه دار بشی به بقیه ربطی نداره که
تو قرار بزرگش کنی بیخیال حرف مردم😉

بیخیال خیلی خوب گفتی به من نگوبه شوهرم بگوخوشم اومد😄 مهم خودتی شوهرت بقیه ولش

واقعا چرا بعضی ها انقد بد جنس هستن

مهم خودت وشوهرتی ک خوشحال باشی حرف بقبه یاخوشحالی و ناراحتی برات مهم نباشه گلم

اصن‌چرا از الان بش گفتید
میزاشتی بعداز غربالگری اول ک از سلامت جنین هم مطمئن باشی

من فقط دو روز فهمیدم ک باردارم
امروز مامانم زنگ زد ب مادر شوهرم گف اونقده خوشحال شداا منم از صداش ذوق زده شدم همم خجالت کشیدم 🫣😀🥰

عزیز ناخواسته حامله شدی یا اینکه میخاستید

چقد بیشعوره بگو به تو چه آخه نونشو تو میدی آبشو میدی

عزیزم مهم نظر خودته وشوهرت
ایشالا صحیح وسلامت باشه نی نی ت
متاسفانه مادرشوهر جماعت یه چیزی واسه گفتن دارن
عگ نمیاری میگن ما همسن تو بودیم چهارمی یکساله نشده باز بارداربودیم
عگرم میاری یه چی دیگ میگن

خوشحال باش چون انشالله قرارع یه مامان جووون با بچه هایی باشی ک چون اختلاف سنی شون کمه دوتا دوست خواهند بود

منم بچه چهارم مه حوصله هیچکس و ندارم ک استرس بهم وارد کنه خدا خاسته داده وگرن من قرص اورژانسی خوردم و خدا خاست ک شد ب کسی هم هیچی نمیگم تا انشاالله تعیین جنسیت

اون ک کمک نمیکنه چرا بهش گفتی باید یهویی می‌فهمید وقتی شکمت بیاد بالا تا خوب بسوزه خخخ

من بخاطرهمین چیزابچه سومم روتاهفت ماهگی به هیچکی نگفتم فقط خودموشوهرم میدونستیم اخرای هفت ماه بودم اونم زنداداشتم ازنفس کشیدنام فهمیدچون شکم نداشتم کسی متوجه نمیشد

والا من اولی و حامله بودم مث دور از جونم سگ رفتار میکردم با مادرشوهر یجا زندگی میکردم ویار کباب داشتم خدا شاهده دیدم کباب کردن ولی ب من ی تیکه ندادن بهشونم قبلش گفته بودم همش هوس کباب میکنم خیلی دلم شیکست و بچم دختر بود مادرشوهرم همش میگفت کاش پسر بود کاش پسر بود تا ک 6 ماه مرده زایی گرفتم و از دستش دادم.. ولی من واقعا ازش توقعی ندارم و همچنان دوسش دارم مث مامان خدم... شمام اصن مهم نگیر بچه خدتونه از خونه بابات نیاوردی پسر خودش همه کارست

بد کاری کردی جوابشو ندادی زل میزدی تو چشاش میگفتی اولیو که کمک نکردین که میترسی از دومی نترس هم اولی بزرگ میشه هم دومی هم همسرم پشتمه هم خانوادم کمکم کردن و میکنن بعد پامیشدی میرفتی ی سمتی بیشتر بسوزه ذاتشون همینه من زن بابای شوهرم همیشه تا تنها گیرم میاره میگع بچه نیار تا چند ساللل انگار بچه ی من میخواد بیاد جا اونو تنگ کنه