سوال های مرتبط

مامان Arta & Aras مامان Arta & Aras ۳ سالگی
مامانم رفت خودشو چک کنه، همینجوری فقط براش نوبت عمل زدن، اینقد مامانا زحمت میکشن و به فکر خودشون نیستن، اول قلبشو چک کرد که امروز براش بیمارستان سینای تهران نوبت عمل زده، بعدش سینشو چک کرد اونم باز کرج نوبت نمونه برداری داره، واقعا خیلی براش ناراحتم حتی نمیتونم برم پیشش، تنها کسی که توبچه داریم و زایمانم و همه ی کارام کمکم کرد و بدون هیچ انتظاری مامانم بود،از۶ماهگی بارداریم رفتم خونمون هفته ای سه بارمنومیبرد بیمارستان کمالی برای ان اس تی و سونو چون شرایطم بحرانی بود، اخرش ۷ماهگی زایمان کردم،توزمستون مینشست توحیاط بیمارستان چون اوج کرونا بود راه نمیدادن، ازطرفی باید اونجا مینشست تا صدای پیجرو بشنوه اگه همراهمو صداکردن، بعد ۷ماهه زایمان کردم، دائم تاصب مراقب خودم و بچه هام بود، آراس تا ۷ماهگی کامل بغل مامانم میخوابید تمام کاراش، شبانه بامامانم بود، بچه هامو عید ختنه کردم،مریض شدن، ازشیر گرفتمبینیمو عمل کردم، دائم دوماه دوماه اومد پیشم تاخوزستان باوجود بی احترامیای همسرم کنارم موند، الان که دیگه حالش خوب نیست کسیو ندارم، هیچکسه هیچکس حتی همسرم بهم کمک نمیکنه ، تنهای تنهام، امیدوارم قدرمادراتونوبدونین، چون تنها کسی که بدون هیچ چشم داشتی همیشه تکیه گاه ادمه مادرشه😔😔