۹ پاسخ

مثل منی ، البته اوا بدون من جایی نمیمونه ، فقطدر حد یکساعت با بالاش بره بیرون من دلم تنگ میشه زنگ میزنم میگم زودی بیارش، البته وقتی هست اصلا منو حرص نمی‌ده ، خیلی شیرینه

یکی بچمو ببره اینقدر خونه کار هست دیگه فرصت فکر کردن بهشون را ندارم خدا خدا میکنم یخرده دیرتر بیاد که کارامو برسم

درکت میکنم ی هفته بیمارستان بستری بودم به خاطر درد معدم و سگ کیسه صفرا دردم از یادم رفته بود داشتم ب خاطر دخترم گریه میکردم

منم دیگه خسته شدم امیرمهدی هی میره پایین خونه مامانمینا اصلن بالا نمیمونه دیروز با آبجیم رفته حموم بعد یه ساعت بعد مامانم زنگ زده میگه امیر مهدی خوابیده

منم همینم

دقیقا همینه

خب چرا گذاشتی بره

درک میکنم حالتونو
من اصلا هیچ وقت نذاشتم بدون خودم جایی بره و بمونه دلم طاقت نمیاره

وا چرا خب
خودتم یکم استراحت کن بعد برو پیشش

سوال های مرتبط