پارت سوم
انتقال دادن اتاق زایمان تا رسیدم اونجا شدم 9سانت بعد اولین زور فول شدم (فکر میکنم معجزه گل مغربی رابطه بدون جلوگیری تا اینجا متوجه شدید😁✌🏼)
اونجا هر موقع درد داشتم زور میزدم واقعا وقتی زور میدی دیگه درد نداری
ولی چون فاصله درد هام کم بود زور زدم زود قطع میکردم (این یکم روی تایم زاییدن من تاثیر منفی گذاشته بود)
سیع کنید توی هر زور ده ثانیه زور بزنید بعد ی نفس دوباره دوباره دوباره تا درد قطع بشه اونجا فقط نفس عمیق 🤓✋🏼
بعد کلی زور ساعت رسید به 2:30 ک تصمیم گرفتن. پاره کنن منو😲
ک از اول اینکار میکردن من بدبخت 45 دقیقه زاییدن طول نمی‌کشید فرت میزاییدم
خلاصه ک برش زدن اصلا نفهمیدم فقط موقع بیحسی متوجه شدم ک اونم سر سوزن درد اش مهم نبود 😒✌🏼
پاره کردن بعد چند تا زور سر بچه بیرون اومد من دیگه توی زور آخر دیگه صدم گذاشتم یعنی بچه نمیومد دیگه تموم اون وسط میموند تا من ب زور بعدی می‌رسیدم😵‍💫
ناگفته نماند یکی اومد کمک شکمم فشار داد نحوه فشار نمیگم خودتون برید تجربه کنید 😌
خلاصه از اون فشار دادن از من زور زدن تمام🥰😍
دخملم ب دنیا اومد ساعت 2:45
سبک شدم🫠
دخمل بردن یکم سرفه کردم یک کوچولو زور جفتم ام کنده شد اومد برای بار دوم
ولی خالی بودم جایی ک تا چند دقیقه پیش سنگین بود ی حس عجیب🥲
بعد اون بخیه تا دلتون بخواد بخیه داخلی خوردم 7 تا هم بیرون ک 40 دقیقه طول کشید 😵‍💫✌🏼
و تامام 😎
تجربه خوبی بود ولی تا اطلاع ثانویه نمخام مجدد تجربه کنم
الآنم خوجملم کنارم خوابه 🥹

۱۷ پاسخ

مبارک باشه گلم

واس منم،دعا کن زایمانم مث تو باشه دعا کن این هفته دردم بگیره

دخترتوکه مث من خیلی اذیت شدی

سلام عزیزم مبارکه گلم

عزیزمممممم مرسی ک تجربیاتتو گفتی🥺🥺💋🫂فشار شکمه درد داشت؟؟من نمیدونم چرا خیلی میترسم

تو تعریف کردی و من خودمو اونجا دیدم چون تجربه دارم عزیزم راسی دکترت بهت گف گل مغربی بخور یا خودت خوردی

چندهفته زایمان کردی عشقم؟

از وقتی رسیدی بیمارستان تا وقتی زایمان کردی چقدر طول کشید؟

میشه عکس چیزی ک استفاده کردی هم بزاری شیاف گل مغربی بود درسته؟؟؟میشه بدون تجویز دکتر استفاده کرد خطر نداره؟؟؟

خدارو شکر عزیزم خیلی خوبه ک تجربتو گفتی من زایمان اولم هربار ک دردم می‌گرفت خودمو سفت می‌گرفتم چون حس میکردم الان دستشویی میکنم زشته و فلان الان فهمیدم بخاطر چی اینقدر زایمانم طول کشید این یکی رو هروقت دردم بگیره زور میزنم تا زودتر فول بشم انشاالله ک برای منم جواب بده مرسی واقعا🥲🩵برام دعا کن تو الان خیلی پاکی دعا کن زایمان خوبی داشته باشم و همین روزا دردام شروع بشه مثل زایمان اول اذیت نشم .

عزیزم از هفته چندم ورزش کردی؟کلاس میرفتی؟؟
من قدم کوتاهه میگن زایمان طبیعی برای قد کوتاه ها سخته ،همش میترسم...

و یه سوال دیگه ببخشید😅
هزینه زایمان طبیعی بیمارستان ام البنین چنده؟؟

به به مبارک باشه مامان خوش انرژی♥️🥰چقدر حس خوب گرفتم از تجربه زایمانت
برای ماهم دعا کن🥹

مبارکه عزیزم چمشت روشن ممنون که تجربتو نوشتی

ای خدا 😍🥺 خداروووووشکرررر بسلامتی گذروندی خیلی سخته طبیعی
منی که دوروز دیگه یزارینمه ولی همه رو خوندم تا مطمئن تر شم از انتخاب سزارینم🤣🤣🤣
ایشالا منم سلامتی بغل بگیرم نفس خانوممو

خداروشکر عزیزم هردوتاتون سالمید 😊😍 ایشالا خوش پا قدم باشه

مبارک باشه عزیزم
ان شاءالله زودی هم بخیه ها جوش بخورن درد جا بخیه نداشته باشی

مبارک باشع ممنون بابت تجربیاتت خوشم اومد مرسی خیلی با صداقت تعریف کردین 💜

سوال های مرتبط

مامان دلارا❤️🌱 مامان دلارا❤️🌱 ۳ ماهگی
مامان آوین بلا💋👀 مامان آوین بلا💋👀 ۲ ماهگی
من اون روزی ک گفتم زنگ زدن از بیمارستان و میرم بستری بشم رفتم و کار های بستریم انجام شد دیگه تا کارا انجام شد ساعت ۶ و ۷ بود ... اون موقع اومدن لباس بهم دادن و سرم فشار و اینا وصل کردن و تا یکی دو ساعت حالم خوب بود ولی یکم درد داشت سراغم میومد . ساعت ۸ و نیم و ۹ دردام شروع شد شدید شدن پرستار گفت میخوای ماما همراه بگیری منم انقد درد داشتم از خدام بود یکی پیشم باشه چون داشتم دیوونه میشدم توی اون اتاق تک و تنها
چند دیقه یبار هم میومدن معاینه ام میکردن ک اذیت میشدم خیلی ...
دیگه ماما اومد و ورزش هارو باهام شروع کرد ک خیلی سخت بود موقع درد اون ورزش هارو انجام بدی ... ولی به زور هم ک شده بود همراهی میکردم ...
اون شب ۹ نفر پشت سر هم زایمان کردیم همین کارو سخت تر کرده بود چون وقتی من ده سانت باز شدم مامام گفت زور نزنی فعلا تا بریم اتاق زایمان ..
خلاصه ک رفتم اتاق زایمان و انقد درد کشیدم و زور زدم ک نفسم داشت بند میومد واقعا
دکتر گفت پوست دهانه رحمش کلفته بچه بیرون نمیاد به زور و بدبختی دیگه آخرش برش زدن و دنیا اومد اون لحظه کل درد هام تموم شدن بعدش هم بخیه زدن ک یکم درد داشت ولی خب قابل تحمل بود ...
بعد ک بخیه ها تموم شدن لرز بدی داشتم انگار ک داشتم میمردم تموم بدنم میلرزید .. بعد از لرز هم تب کردم تا صبح
دیگه خلاصه فرداش ساعت ۱۱ ترخیص شدم و تمام
مامان لیمو مامان لیمو ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دو
از ۶سانت با ورزش و کمک ماماهمراه با کلی درد و زجر شدم ۹سانت
اتاق زایمان پر بود همونجا زور میزدم فقط سه زور می‌تونستم بزنم چون خیلی درد داشتم
ماما می‌گفت سر بچه رو میبینم دوتا زور دیگه بزنی میاد
اما نمی‌تونستم خودم حس میکردم تو لگنمه اما فقط سه زور می‌تونستم بزنم
وقتی ۶سانت شدم قرار شد برام آمپول بی حسی بزنن اما تموم شده بود ولی از ۶سانت زود شدم ۹سانت
بعد از کلی زور زدن ک نیومد بردنم اتاق زایمان چند بار دیگه زور زدم نیومد برام آمپول برشم زد چند تا زور زدم اومد بیرون
ولی کل درد کمر و شکمم همون ثانیه ک اومد از بین رفت
دیگه شکممو ماساژ دادن دوبار
بخیم زدن
کل درد هام همون ثانیه از بین رفت
تا روز بعد هم درد بخیه نداشتم اما الان فقط بخیه هام درد میکنن
بعضیا بعد از ۴سانت درداشون شروع میشد راحت تر بودن من از ی سانت درد داشتم بیشتر بخاطر اون اذیت شدم
ولی خب طبیعی خوبیش اینه همین ک اومد دیگه راحتی اما خب بخیه یکم درد داره
میتونی ب پهلو راحت بخوابی شیر بدی ولی راه رفتن و نشستن سخته
کلا هر دو زایمان سختی های خودشونو دارن
زود نرید بیمارستان اصلا
ماما همراه بگیرید خیلی خیلی کمکمه ماما من عالی بود خواستید معرفی کنم بهتون
پد بهداشتی بزرگ با خودتون زیاد ببرید شرت یک بار مصرف من چندتا تو بیمارستان مصرف کردم چون خونریزیم زیاد نبود
زیاد برای وزن بچه ها خودتونو اذیت نکنید بچه من ۲۸۰۰بود اذیت شدم درسته ریزه ولی خب بچه ریز هم خیلی نازههههه
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۶ ماهگی
سلام مامانا من دیروز درد داشتم زیر شکمم و کمرم یکم درد میکرد ساعت شیش صبح رفتم خونه مادرم تا ساعت ۱۰ درد کشیدم بعد رفتم بیمارستان اونجا معاینه شدم گفت سه سانت دهانه رحمت باز شده بستری شدم اینقدر درد کشیدم بعدش یه سیخ پلاستیکی زد کیسه آبم پاره شد بعد گفت هر موقع دردت زیاد شد بشین زور بزن تا سر بچه بیاد پایین منم همین کار رو میکردم اما فایده نداشت دو ساعت زور زدم تا بلاخره منو بردن اتاق زایمان اونجا برام برش دادن یه نفر محکم با دستاش رو شکمم رو با تمام زور فشار میداد تا سر بچه اومد بیرون بچه شروع کرد به گریه کردن بعد بچه رو بردن که تمیز کنن بعد از اون شکمم رو فشار میدادن تا جفت بیاد بیرون نزدیک به ۱۰ بار فقط شکمم رو فشار دادن چون جفتم تیکه تیکه شده بود هعی دست مینداختم در بیارن یه تیکه آخر جاموند گفتن همراه خونت میاد بیرون بعدش ۱ساعت فقط خانومه داشت بخیه ام میکرد تا ساعت ۶ رفتم بیرون بعد بخیه هم اومدن دیدن که جایی که بخیه زدن ورم کرده یه دارویی زدن بهم که جای بخیه هام می‌سوخت ولی بلاخره به هر سختی بود زایمان کردم اینم از جوجه من 🥺💖
مامان 💙آیهان🥹💙 مامان 💙آیهان🥹💙 ۹ ماهگی
وقتی به مرحله ی آخر رسیدم دردام غیر قابل تحمل بود گفتن باید زور بزنم تا سر بچه بیاد بیرون انقدرم استرس داشتم کل بدنم رو لرزش بود اصلا نمیتونستم استرسمو کنترل کنم ولی مجبور بودم هرموقع دردام میومد زور میزدم تا بچه بیاد بیرون آخه شنیدم خانم دکتر گفت اگه تا ساعت هفت زایمان نکردم مجبورن عمل کنن منم تمام قدرتمو جمع کردم تا بتونم تا اون زمان زایمان کنم هی زور زدم هی زور زدم و بالاخره خداروشکر با زورام سر بچه اومد پایین تر تا ساعت شیش و بیست دقیقه سرش اومد پایین کلا یه زور دیگه زدم که سرش بیاد لبه واژنم و اومد که تیغ زدن و بهم گفتن از این به بعد یه زور بزنم یه نفس عمیق تا پاره نشم که بچه بدنیا بیاد😂  منم زور میزدم و یه نفس عمیق سه چهار تا زور زدم بعدش تیغ زدن تیغ که زدن با دوتا زور بچه تا شانه اومد بیرون یه زور دیگه زدم و بالاخره ساعت هفت صبح نفسم بدنیا اومد و با دیدنش کل دردام فراموش شد فقد تو فکر این بودم که کی بیارنش بغلم و اصلا انگار هیچی نشده بود دردام به کل از ذهنم رفت سرتون درد نیارم جفتش مونده بود که اونم با یه چیزی عین چاقو داخل هی دور میدادن با دستشم معاینه میکرد تا جفت اومد بکشش بیرون جفتمم اومد بیرون آمپول بی حسی زدن بخیه هامو هم زدن و بچه رو تمیز کردن دادن دستم تا بهش شیر بدم واقعا نمیتونم بگم چه  حس خوبیه و چقدر مادر شدن شیرینه😍😍😍


زایمانم طبیعی بود و راضی بودم خداروشکر نمیگم راحت بود سخت بود درد زیاد کشیدم ولی الان راحت میتونم پاشم راه برم❤️


تولد آیهان جونم 1402/12/17😍❤️


ببخشید طولانی شد
مامان مَهوا💕 مامان مَهوا💕 ۵ ماهگی
پارت چهار زایمان طبیعی
از یه جایی به بعد دیگه درد نداشتم فقط زور بود وقتی فول شدم پمپ رو قط کردن دکتر میگفت وقتی زور میاد قشنگ بده وقتی نداری برگرد سمت چپ و نفس بکش اکسیژن وصل کرده بودن بهم با اون همه درد چرخیدن سمت چپ عذاب بود واقعا همش هم تکرار میکرد نفس عمیق بکش زور میزدم ولی کافی نبود که بچه بیاد بیرون و زیاد مونده بود تو کانال زایمان همش میگفتن ضربان داره میفته من فقط اون لحظه ها چیزی ک یادمه این بود میگفتم یا علی یا ابوالفضل اخرش اومدن بهم دو تا امپول فشار زدن که زور بیشتری بدم پرستارم داد میزد زور بده قط نکن مامانم میگف یکم دیگه زور بیشتر بده در حالی که من هر چی زور داشتم میدادم دیگه دکتر بی حسی زد برش زد بعد چن تا زور نفهمیدم چجوری بچمو گذاشتن بغلم نفس راحت کشیدم انقدر گرم و نرم و کوچیک بود🥺🥺🥺اصلا ام گریه نکرد داشت نگام میکرد من دیروزش ساعت ۴ صب دردم گرفته بود مهوا ساعت ۵ و ۵ دقیقه صبح فرداش به دنیا اومد مردم و زنده شدم ولی هر چی که بود تموم شد ...برا جفت اصلا نمیتونستم زور بزنم دکترم میگف سرفه کن بعد یه امپول دیگه زدن زور زدم جفت اومد
بچمو بردن گفتن اکسیژنش مشکل داره دو ساعت باید بره دستگاه
دکترم دکتر زیبایی بود از ساعت ۵ تا ۶و نیم داشت منو بخیه میزد هی یه انگشتشو میکرد تو فشار میداد اگر یه ذره جا باز میشد بازم میدوخت ۳ تا هم بی حسی زده بود همراه با پمپ درد بازم دردشو میفهمیدم هی میپرسیدم تموم نشد دکتر میگف داره تموم میشه الان که نگاه میکنم اصلا سوراخ ندارممم اصلاااااا 😑حتی کلیتوریس هم اندازه یه بند انگشت دارم نمیدونم دوخته یا بریده چیکار کرده 🤕😂اونجا هم پرسیدم که من چن تا بخیه خوردم گف عددی نیس هر چقد بخوام دوختم😩😐 ....
مامان هیرمان مامان هیرمان ۵ ماهگی
زایمان پارت ۲.....

رفتیم بیمارستان‌ بله گفتن کیسه آب پاره با دوسانت‌ باز خلاص اومدن سوزن فشار زدن کلش ریخت با خون اومد ۱۱ صبح تا ۱۱ شب فقط درد میکشیدم
دوبار امپول فشار زدن ک من خودمو‌ یه دردیوار‌ می‌کوبیدم‌ از درد ک ساعت ۶ شب گفتن ۵ فینگری. دوباره امپول ورزش ساعت ۱۱ نیم گفتن فول شدی من حس کردم بچه داره میاد گفت وقتی درد داشتی زور بزن نفس عمیق زور ی نفس ی زور خلاصه ماماعه‌ دستش سبک بود دستش درد نکنه خودم تنها بودم ک فشار دادم دیدم سرش نصفش اومده بیرون صداشون زدم ک بیاید بچم اومد
اومدن امپول بی‌حسی زدن با قیچی بریدن با ۳ زور محکم‌ اومد اون لحضه انگار دنیامو‌ دادن بهم کلا خالی شدم و دردم تموم شد بچه رو بردن با وزن ۲۷۰۰ ...۳۷هفته و ۵ روز گذاشتن‌ تمیزش کردن لباس تنش کردم اومدن سراغ من برای دوخت دهانه رحمم ۵ تا بیرونی خوردم ۵ تا داخلی بی‌حس بودم هیچی نفهمیدم الان خونریزی در حد پریود دارم ی کوچولو‌ فشار رو بخیه هامه‌ نمیتونم‌ خوب بچمو‌ شیر بدم........
انشلا ک شما بسلامتی فارغ بشید مثل من درد نکشید
مامان ❤️محمد یاسین❤️ مامان ❤️محمد یاسین❤️ روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت۲
دیگه بل ایپدوال خوب بودم با پرستار ها بگو بخند کردم توپ اوردن نشستم ورزش کردم دوباره بعد ساعت۳اومدن گفتن۵سانت دهانه رحم نرم برد کیسه ابو پاره کرد انقباضات شدید تر شد ولی خب من تقریبا ۴۰درصد می‌فهمیدم همش .ساعتای۵ونیم زور روم بود خود ب خود حالت ‌ببخشید دسشویی داشتم میگفتن زور بزن بیاد پایین من زور میزدم گریه میکردم فقط موقع زور هام صدامو مامانم اینا ک پشت در زایشگاه بودن شنیدن خلاصه هی میگفتم زنگ بزنید دکترم بیاد اون بیاد من خیالم راحته گفتن زنگ زدیم سر زایمان دیگس شما تا آماده زایمان نشی نمیاد ک .خلاصه ساعتی ربع۷ کلی زور و صدا دکترم اومد درخواست کردم دوباره از رگ کمرم بی حسی زدن و مسکن دکتر برش داد با دوتا زور اومد بیرون ی حس قشنگ و عااالی بود بعدم جفت در آوردن و بخیه و تمام .اما همون موقع شکم فشار میدن بده برای من بعد از بخیه دستش رو برد معاینه کرد بشدت درد میکنه بخیه هام بخاطر همونه ولی در کل من اذیت شدم ولی خب بهتر از سزارینی ها بودم .
مامان آقا فراز مامان آقا فراز ۲ ماهگی
اینقد درد داشتم اشکم درنمیومدش فقط با نفس کنترلش میکردم که بگذره دیدم ن هعی ورزشای مختلف ک دردم کم بشه مگ کم میشدش دیگ ب حدی رسیدم ک فقط زور میزدم حس زور زدن داشتم مامام میگفت زور نزن مگ میشد کنار تخت حالت چمپاته گرفتم قبلش ی زور زدم دستمو گذاشتم رو بدنم دستم خورد ب سر بچه ینی ریدم ب خودم سریع ب مامام گفتم دستم خورد به سر بچه سریع منو بلند کرد نشستم رو تخت معاینه کرد گفت عععع بچه اومدش زور نزن بریم اتاق زایمان نفهمیدم چجوری رفتم رو تخت که واسه زایمانه دیگ ن درد داشتم ن حس زور ی چند دقیقه راحت بودم خوابم گرفته بودش فقط مث آبشار از سروصورتم عرق میرفت مامام هعس نازم میداد نوازش میکرد میگفت اومد دیگ تمومه اینقد خسسته بودم نفهمیدم کی امپول زدن کی پارع کردش فقط اون موقع ک حس زور داشتم زور مسزدم دادم در نمیومد مامام گفت داد بزن که بچه بیاد من فقط مامانمو صدا میزدم با ۳ تا زور بچه اومد بعد حالا مگ جفت میومدش😂 هعی سرفه فلان نمیومد من ک بیحال بودم مامام میگفت بفرستینش اتاق عمل جفت و بخیه بزنن میگفتن ن دیگ کشید بند نافو اومد دم بدنم که گفتم بکش دارع میاد کشید جفتم اومد ولی دیگ واسه بخیه فرستادن منو اتاق عمل چون موقع زور زدن خودمو کشیدم عقب پارع شدم بدجور هیچ رفتم اتاق عمل بیهوش شدم راحت خوابیدم بعدش اومدم بخش پیش بچم