سرم داره منفجر میشه دوس دارم یه دل سیر بشینم گریه کنم
پسرم خیلییییی شیطونه خیلییییی حرف میزنه مغز برام نذاشته اصلا حرف تو گوشش نمیره چ مصلحتی چ با خشونت اصلا نمیتونم خونه پدری خاهری دوستی جایی برم انقد ک نق میزنه و شیطونی میکنه خونه رو بهم میریزه یه شیرینی میوه ای چیزی برداره به هزار جا میماله اصلا نمیشینه ب هیچ وجه نمیشینه مبلمو فرشمو دیگه ریده یه فیلم میزارم گریه میکنه کانالو عوض کنم کارتون بذارم براش نگاه نمیکنه ها ولی حق عوض کردن کانال رو ندارم با تلفن حرف بزنم گریه جیغ ک گوشی بدم دسته اون گوشی دمه دستش باشه ب کل مخاطبام زنگ میزنه رمزم گذاشتم رو تلفن عصبی میشه نمیتونه باز کنه گوشیو میکوبه زمین یه غذا میخاد بخوره کل سفره و خودشو ب گند میزنه هرچی دمه دستش باشه میریزه تو غذاش مسخره بازی میکنه غذای منم بهم ریخته میکنه باباش براش وقت نمیزاره بهمون توجه نمیکنه برامون وقت نمیذاره همش میگه من سرکار میرم خستم حوصله ندارم فکرم مشغوله میگه من شبو روز خونه نشستم در حال استراحتم ولی اون داره کار میکنه خیلی زورم میاد انقد ک سر پام کل پاشنه پام ترک خورده نمیدونم این چ منطقیه ک آقایون دارن فک میکنن خونه و بچه داری راحت ترین کاره بخدا یه حموم نمیتونم برم درو مشت میزنه ک اونم بیاد باخودم میبرمش هم یه جا نمیشینه شیطونی میکنه اسباب بازی هم میبرم ک مشغول باشه ولی بی فایدس خیلییییییییی دلم گرفته خیلییییییییی ناشکری نمیکنم ولی خسته شدم بخدا منم آدمم نیاز ب استراحت دارم نیاز دارم یکی منو بفهمه حرفامو بشنوه درکم کنه نگه غر میزنی یه مدته تپش قلب و سرگیجه دارم همش حس میکنم همین روزا سکته میکنم

۱۱ پاسخ

واقعا من دیگه بریدم انقد خسته هستم همیشه انگار بدنم گذاشتن تو هاونگ کوبیدنش

خوب ببرش بیرون میمونن خونه انرژیشون ذخیره میشه هی اذیت میکنن

عزیزم حق داری ولی ماشالا پسرت پر انرژیه ،حتما ببرش خونه بازی یا شهربازی تا تخلیه انرژی بشه ،پسر منم گاهی این رفتارارو داره وقتی میبرمش بیرون خیلی خوب میشه بخصوص وقتی خونه بازی میبرمش بقیه بچه هارو میبینه خیلی تاثیر میذاره روش و اروم میشه

سلام عزیز دلم الان که دارم دردو دلت میخونم انگار دقیقا مشکلات خودمه من پسرم دوسال و هشت ماهه پدرمو درآورده بقران از بس صبح تاشب سرپا وایمیستم
کف پام پر خارپاشنه
از وقتی بدنیا اومده مثل کچل تنوری تو خونه ام تا کوچیک بود که یا مریض بود یا همش گریه و نق میزد حالا هم فقط وفقط اذیت هیچ کجا جام نیست جراعت ندارم گوشی دستم بگیرم انقد گریه و داد میزنه که گوشی بده دستم وقتیم میدم گوشی به عالم وآدم زنگ میزنه تا بخوام ازش بگیرم یا سرش به در ودیوار میزنه یا گوشی
زندگی ندارم از دستش غذا بخوام بدم کل خونه باید دور بزنم اصلا این بچه نمیشینه
انگار سرپا به دنیا اومده نه فرش دارم نه مبل نه ظرف هر چیو میدم بخوره فقط می‌ماله به فرش و اینور و اون ور
خلاصه فکر نکنم از من بدتر باشی
شوهر منم مثل شما میگه من اصلا حوصله ندارم خسته ام میره تو اتاق خواب من همین روزا یا گوشه تیمارستانم یا قبرستون

وای چقدر تو منی،منم پسرم کلا ۳ساله نزاشته استراحت کنم

همه اینهایی که گفتی پسر منو
شوهر نمک نشناس منه تنها نیستی عزیزم منم همین حالم دقیقا🥹😭

انگار دخترمنو توصیف کردی
شوهرو ک نگم برات

پسرمنم همینطوره

عزیزم چقدر مثل پسر من😓 پسر من صبح تا شب مدام تکرار میکنه بیا بازی بیا بازی ساعت هع بازی میکنه بازم راضی نمیشه باباش صبحا قبل سر کار رفتن بازی میکنه باهاش جمعه ها هم کلا با باباشه نمیدونم چشه دیگه، روزا به هیچ عنوان نمیخوابه شب زود میخوابه از بس خسته اس ۸ ،۸:۳۰ میخوابه اما صبح زود بیدار میشه من دلم میخواد ظهرم بخوابه اما نمیخوابه، امشب ۸ خوابید همیشه تا صبح میخوابید بیدار نمیشد دیگه حالا امشب نمیدونم چرا ۱۲ بیدار شده همش بهانه میگیره باباش داره تلاش میکنه بخوابونتش منم نشستم وسط خونه از شدت فشار عصبی فقط زار زدم نمیدونم دیگه چه جوری راضیش کنم

صبور باش عزیزم منم همینه وضعیتم 😔

دقیقن منم مثل شمام

سوال های مرتبط

مامان سوگند مامان سوگند ۳ سالگی
مامانای باتجربه حرفم زیاده دوتا تاپیکه دوتارو بخونین لطفا راهنماییم کنین🥺
دختر من یه بچه خیلی منطقی آروم مهربون خیلی بااحساسه ولی دختر خواهرم ک همسنن خیلی شر و شیطون و بی تربیته و اهل کتک زدن..هروقت این دوتا بچه باهمن خون ب جیگر دختر من میکنه خیلییی اذیتش میکنه هرچیزی ک دستش باشه بزور ازش میگیره حالا فرق نمیکنه اصن وسیله چی باشه اصن چشم نداره چیزی دستش ببینه ک بازی میکنه خیلی دست بزن داره میزنه..حتی اگه با یه بچه دیگه درحال بازی ببینه بازیا از حسادت بهم میزنه گریه ش میندازه منم خیلی میخام دخالت نکنم بزارم دخترم از خودش دفاع کنه ولی کار یبار دوبار نیس یه سره اشک بچمو درمیاره دختر منم دل نازکه یه سره گریه میکنه من خیلی عصبی میشم با خوبی مهربونی دعوا هیچی هم حرف گوش نمیده ک اذیت نکنه ..میزندش بعد بوس میکنه میگه ببخشید دودقیقه بعد همبن وضعه یه سره تکرار میشه ب حدی ک دختر من ک انقد ارومه عصبی میشه عقده ای میشه میشینه ب گریه و جیغ خیلی میریزه بهم انگار ک شکنجه روحی بهش بدنا..انگار ک خودمونا هی اشکمونا دربیارن بعد بگن ببخشید باز یکی بزنن تو گوشمون ببین چ حسی میگیریم روحمون چ آسیبی میبینه ها..حالا چیکارکنم دخترم ازین دل نازکی و مظلومی دراد انقد عذاب نکشه ..منم خیلی ب خوبی حل میکنم سرگرمشون میکنم سعی میکنم دفاع نکنم دخالت نکنم بینشون ولی مادرم مگه یبار دوباره ک بگم طوری نیس بقیه هم از رفتارم خوششون نمیاد هی میگن ولش کن بزار یادبگیره بزار از پس خودش بربیاد پ بعد ک رفت مدرسه میخاد چیکارکنه
مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
بچه ها من واقعا خستم حالم از خودم از همه از همه چی بهم میخوره دلم میخواد برم یه جای خیلی دور تنهای تنها باشم چشمم هیچ آدمی رو نبینه
پسرم از صبح که پا میشه همش غر میزنه نق مییزنه گریه می‌کنه .امروز قراره نصاب بیاد خونمون کل آشپزخونه بهم ریخته بود داشتم تمیز میکردم آنقدر جیغ زده نق زده که حس میکنم سرم میخواد بترکه هرچی باهاش آروم حرف میزنم گوش نمی‌ده آنقدر ادامه میده تا کفری شم سرش داد بزنم ولی وقتی یکی خونمونه یا میریم خونه ی کسی آنقدر آرومه بازی می‌کنه که همه میگن چرا صداش در نمیاد یه ذره ام خودش تنهایی بازی نمیکنه .همش باهام لج بازی می‌کنه انگار موقع خوابش خیلی اذیت می‌کنه بیشتر اوقات یک ساعت تمام رو پام دهنم کف می‌کنه بس که شعر و قصه میخونم آرومم واینمیسته که همش وول میخوره یه وری می‌خوابه هی میگم درست بخواب لج می‌کنه از کوچیک ترین چیزم می‌ترسه یه بچه حتی کوچیک تر از خودش بیاد سمتش می‌ترسه از موتور از صدای جارو برقی و... اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه اگه کسی یه اسباب بازی ازش بگیره همینجوری وایمیسته نگاه می‌کنه بعد برای من همش جیغ میزنه لگد میزنه چیز پرت می‌کنه ولی فقط با من الان دارم از پوشک میگیرمم هی لج می‌کنه بهش تو دستشویی میگم بشین شعر میخونم و برچسب میزنم باز همش وایمیسته چیکار کنم خستم بعضی وقتا سر خوابش امروز یه بارم سر دستشویی کتکش زدم ولی خیلی خودم ناراحت میشم چیکار کنم؟خستم خیلی