دیروز خونه مادر بزرگ شوهرم بودیم کارن اصلا گریه نمی‌کرد بی تابی نمی‌کرد فقط بچم دوس داشت میگفت بازی کنید باهام تازه تا نگاهش میکرد هر کی کارن میخندید بهش دست پا میزد ک بغلش بره بغل خودمم ک عادت کرده میگ بلند شو راه بریم خلاصه پسرم آروم آروم بود هی مادر شوهرم با ننه عفریته تر از خورش اینطوری میکردن استامینوفن بدع بخوره بخوابه گفتم واسه چی الکی بدم ن بده بخوره بد نیست ک یکم بخوابه گفتم نمیخاد بچم گیج کنم واسه چی اصلا بعدش اینطوری میکردنا خیلی سرده خونه هی در باز بسته میشه یخ میکنه استامینوفن بده سرما نخوره من دیگ محل ندادم بهشون الان پشیمونم ک چرا نزدم تو دهنشون بگم کسی درمورد کارن حرفی نزنه نظر نده لطفا

وای مامانم دیشب میگفت سر من که کوچولو یودم انقدددد کار داشت و دست تنها بود استا میداده من بخوابم به کاراش برسه ازم حلالیت طلبید 😂😂😂😂😂 مثل اینکه رسم بوده بین قدیمیا عزیزم ولشون کن یه گوشت در یه گوش دروازه بیخیال

چه جالب مادرشوهر منم تا بچه یه کم گریه می‌کنه میگه استامینوفن بده ضرر که ندارم😅😂😂

خواهرشوهرای منم‌ میگن بچه از حموم میاری استامینوفن بده ک سرما نخوره، میگم استا برای تب و درد ، مگ پيشگيري میکنه
نمیدونم از کجا میارن این حرفاشونو

وا مگه بی دلیل به بچه استامينوفن میدن 😶🤕