بخاطر رفلاکس و شیر نخوردن بچم خیلی عصبی شدم ظهر با شوهرم حرفم شد اون بیخیاله و‌من حساس انقد گریه کردم و عصبی شدم چند بار با مشت کوبیدم رو سرم حالم خیلی بده نمیدونم افسردگیه بعد زایمانه یا خستگی این چند مدت

افسردگی نیست اما رگه های افسردگی داره منم این ماه همینطوری بودم خیلی حالم بد بود
زنگ بزن به دوستات تلفنی حرف بزن
بگو مامانت اینا بیان خونه تون
اگه میتونی برو بیرون یه دوری بزن
یکم حال و هوات عوض بشه بهتر میشی

بعد زایمان طبیعیه
من خودمو نمیزنم ولی گاهی یهویی گریه میگیره یا عصبی میشم
متاسفانه هیچ کس حواسش بمن نیس کمکم نمیکنه
بعدزایمانم خیلی سختی کشیدم

یه لحظه فکر کردم خودم اینو نوشتم🫨😐

عزیزم موقع پریودت فکنم
منم اونجوری میشم
خوب میشی بیخودی به خودت اسم افسرده هارو نذار دختر

منم مثل تو بودم دخترم رفلاکس داشت خودم افسردگی باخودم میگفتم اخر بخاطر خونریزی مغزی میمیرم از بس میزدم تو سرم
تقصیر تو نیس من ادم خیلی صبوری بودم افسردگی اینطورم کرده بود
روزی یه دونه قرص منیزیم و یه دونه ب ۶ بخور خوب میشی

پسر من از دو ماهگی شیر نخوردنش شروع شد تا آخر شش ماهگی داروهاشو بده خوابش کن شیر بخوره یا تو ماشین یا اتاق تاریک همه رو امتحان کن من همه این کارا رو میکردم آخرش باید چقدر از شیرشم با سرنگ میدادم

شیر نخوردنش خیلی دیگ طول بکشه تا آخر شش ماهگیه من چه روزایی داشتم پیر شدم هر دو سه ساعتی ک باید شیر میخورد چقدر گریه میکردم داغون شده بودم درکت میکنم آدم دلش میخواد بمیره ولی بچه اش شیر بخوره آرزوم بود شیشه شیر خودش بگیره یا می‌زارم دهش بخوره

عزیزم دارو به بچه نمیدی،رفلاکسش کنترل بشه؟

این کارا چیه میکنی عزیزم
اون بچه مادر میخواد
اگه خدایی نکرده بلایی سرت بیاد که بچت رو مراقبت میکنه
برو دکتر یا پیش روانشناس
نذار این حالاتت کهنه بشه

افسردگی بعد زایمانه پیگیری کن من ک همه موهام سفید شد