۹ پاسخ

عزیزم مشکل بچه نیست مشک مایم ک بچه ها رو تو خونه زندانی کردیم بزار ی صبح تا ظهر بره تو حیاط یا تو کوچه ببینم اصلا یادش هست مامان داره ....
بچه باید تو محیط ازاد باشه

من همینجوره کارتن نمیذارم صبحانشا ک میدم میگ بیابازی منم میرم تو اتاقش درحد پنج دقیقه بازی بعد میگم حالا یکم خودت بازی کن تا مامان اب برنجا بذارم و بیام درحال رفت و امدم تا صدا بزنم میرم میگم بله مامان مثلا پشتیا رو میذارم میگم خونه بساز تا من بیام یا لگو میذارم میگم کشتی بساز اینجور سرشا گرم میکنم تا تموم بشه میام پیشش بازی پلیسی من دزد اون پلیس من و بگیره

بچه های تک همینه دیگه عزيزم یا از تنهایی درش بیارین ویا اینکه تا آخر باید باهاش همبازی بشی

خب عادیه پسر منم همینه من فقط وقت کنم غذا بپزم بعضی وقتام مشارکتش میدم مثلا پیاز برام پوست میگیره یا ادویه و چیزای دیگه میریزه تو غذا. کیک و دسر و سالاد باهم درست میکنیم. تمیزکاریم هفته ای یه باره اونم گردن شوهرمه. بچه مثل غذا و تنفس احتیاج داره به بازی جز ماهم کی رو داره پس وظیفمونه همراهیش کنیم

چون بازی سازی بلد نیس. از اول نشستین و بازی کردین،باید بازی ساختنو یادش میدادین،تخیلش رو درگیر میکردین،اونجوری مستقل میشد تو بازی
البته که باید تایم کیفی مفید فارغ از هر مشغله ای هم باهاش داشته باشین

پسرمنم دقیقا اینطوریه تازگیا دیگه همه فکرو ذکرش شده بازی.از خواب پامیشه بازی میکنه صبحونه بهش میدم مشغول بازی خودش که لقمه نمیگیره حتما من باید بهش بدم تا خودش بتونه بازی بکنه ناهارم به زور اگه اجازه بده درست کنم عجله ای.خواب ظهرشم که بعضی وقتا نمیخوابه تا بازی بکنه.دیشب به زورو دعوا خوابوندمش میگفت بازی کنه

دخترمنم همینجوریه
همش میخواد باهاش بازی کنم
علاجی نیست دیگه اوناهم تنهان

دختر منم همینه

خونم جارو میخواد گردگیری میخواد این بچه نمیزاره هیچکاری کنم 😖

سوال های مرتبط