۱ پاسخ

منم دیروز نخابیدم دیشب هم برادر شوهرم اومد خونه مون شب نشست گرفت خابید کولر مونم جواب نمیده خیلی گرمه همه مون تو حال خابیدیم منم لباس بلند تنمه وهم گرمی کردم شب تاصبح پسرم شیر خاست اصلا نزاشت بخابم همش میگه لباس توبالا بدی من شیر بخورم خوب زشته پیش برادر شوهرم ایطور صبح بلند شدم بازم گریه گریه که بخاب شیر بدی دیگه عصایم خرد شد سرم درد میکنه زدمش رو دهنش بادستم به زور رو پام خوابوندمش الانم خوابه ای برادر شوهرم هم که تاشب همین‌جاست سوختم از گرما

سوال های مرتبط