۱۲ پاسخ

برای منم میرن تو حموم،،خیلی لحظه استرس اوریه

دقیقا همین اتفاق ۱۱سال پیش به منم افتاد الان خاطره شده برامون

الهی بگردم 😅😂چقدر سخته دوقلو داری

وااای اخه چجوری رفتن بلاچه ها 😅😅😅

ای جانم😍
من دخترم از در دستشویی رد میشه کلی بهش تذکر میدم تصورش کن برن تودستشویی🤯🤯
عزیزم اسم دوقلوها چیه؟؟

درتوالت قفل کن

ای خدا 🤣🤣🤣🤣

وااااایییی دقیقا این اتفاق برای منم افتاده
پسرم فرچه توالتم دستش گرفته بود به آبجیش تعارف میکرد بگیره
اصلا یادش میوفتم مور مورم میشه بخدا

وای مژدههههه تو خود سنگ نشسته بوددددد؟؟؟؟😂😂😂

🤣🤣🤣🤣چطوری صبر کردییی شوهرت بیاد سریع میبردی حموم حالا کثیفی ب کنار الودست

تصورشم خنده داره😂😂😂😂😂😂😂

😂😂😂خیلی باحال بود
شیطونا😂ًکارتون خیلی سخته اما کارشون برای ما خنده داره
دست به دست هم میرند برای خرابکاری😂

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
چند روز پیش یه اتفاقی افتاد اومدم اینجا بپرسم که اشکالی نداره بعد گفتم صددرصد استرس بهم وارد میشه میگن خطرناکه و اینجور حرفا نپرسیدم
حالا که اتفاقی نیوفتاد اومد بگم 😂
ما یه میز تو پذیرایی داریم که از میزای دیگه بلندتره و یاسین هیچ موقع از این نگرفته بود بلند بشه دستش نمیرسید درست حسابی
بعد من پوشکش باز کردم شستمش بعد سودوکرم زدم به پاش و پوشکش کردم پمادشو گذاشتم رو اون میز رفتم تو دستشویی دستمو شستم اومدم بیرون شاید کلا دو دقیقه شد ؛ دیدم یاسین رفته از اون میز گرفته بلند شده نمی‌دونم چجوری دستش رسیده سودوکرم رو از رو میز برداشته همونجا درشو باز مرده بود دستش زده بود تو اون من که اومدم دستاش کاملا کرمی بود و همونجا وایساده بود داشت مک میزد 🤧🤕 سریع گرفتم بردمش دست و دهنشو شستم دیدم ته حلقش سفید نیست خداروشکر چسبیده بود به سقف دهنش سریع پاک کردم و شیرش دادم 🤣
و خداروشکر چیزیش نشد ولی خیلی حرص خوردم 😖 از یه طرف هم جرئت نداشتم اینجا بگم گفتم دعوام میکنن چرا حواست جمع نکردی اینو گذاشتی دم دستش🫢
عکس نامربوط😃
مامان رز گل مامان رز گل ۱۴ ماهگی
پارسال همین موقعه من از خواب. بیدار شدم شوهرمم بیدار صد بره بانک کار داشت . بلند شدم دیدم یکم ازم آب اومد فکر کردم بخاطر اینکه مثانه م پره سر ریز کرده رفتم دستشویی اومدم اومدم داخل دیدم یه عالمه ازم آب داغ اود متوجه شدم کیسه آبم پاره شده داخل ۳۷ هفته ۱ روز .زنگ زدم به شوهرم بگم دیدم گوشیشو جا گذاشته وسایل دخترمو آماده کردم مدارک همه چیز گذاشتم خودم لباس پوشیدم نشسته بودم که کارشوهرم تموم بشه بیاد دیدم یهو اومد گفت نصف راه رو رفتم متوجه شدم گوشی نبردم .منم واسه همراه بانک با گوشی کار داشتم یهو گفت چرا لباس پوشیدم گفتم کیسه آبم پاره شده هول شد گفت چیکار کنیم گفتم بریم زایشگاه .رفتیم دختر معاینه کرد ببینه کیسه آبم پاره شد با نه جاتون خالی دستشو تا مچ کرد اونجام یه جیغی زدم کلی دردم گرفت گفت اره پاره شده گفتم بچم بریچه سنو گرفتن دوباره گفتن آره .آمادم کردن واسه اتاق عمل منم دست تنها شوهرمم رفته بود دنبال مامانم یه شهر دیگه با بیمارستان دو ساعتس فاصله داشت تا اونا رسیدن منم از اتاق عمل آوردن بیرون .خیلی خاطره تلخی داشتم تعریفش نمیکنم دخترم داخل همین روز به دنیا اومد تولدت مبارک قلب مادررررر😍😍😍