۵ پاسخ

من فکر کنم طرز بیانش درست نبود وگرنه منظور بدی نداشت میخاست بگه جنبه مثبت قضیه ام ببینی اگ ازدواج نمیکردین و تو اون خونه میموندین بهتر بود یا الان ک خانم خونه خودتونین پول مهم ولی ن اونقدری ک خونه و آشیونمونو بخاطرش ویرون کنیم

چیز زیاد بدی نگفت...اتفاقا من داشتم با دلسوزی میخوندم...فقط گفت خداروشکر ازدواج کردی....منطورش اینه که این همه سختی کشیدی دو بار اتاق عمل رفتی بازم خداروشکر ازدواج کردی حتی توی سن بالا....خوب خداییشم کسی سنش از سی به بالا باشه دیگه خواستگار براش زیاد نمیاد...تو فامیل ما متاسفانه اینطوره...من که ۲۵ سالگی ازدواج کردم ایتقدر حرف شتیدم...
اون فقط گفت خداروشکر بازم با این همه سختی تو سن بالا ازدواج کردی

والا چی بگم بنظرم طرز بیانش درست نبوده منم با شما هم نظرم مامانم همیشه میگه بخت مادر و دختر مثل همه برامنم همینطوره

متاسفانه بعضیا فقط از سن عددش رو دارن
طرز رفتار و گفتار بعضیا ادم رو متعجب میکنه
متاسف شدم واقعا

چی شده

سوال های مرتبط

مامان دو عشق مامان دو عشق ۳ سالگی
سلام خانوما یه حرفی رو میخوام بگم ببینین حق با منه یانه
از روز قربان تا امروز نرفته بودم خونه ی مادر شوهرم چون فرق میزارن زیاد حالا امروز چون خواهر شوهرم که تهرانه با خانوادش اومدن رفتیم دیدنشون بعد دختر من شش سالو نیمش نشته بود وسط پسرم که کوچیکه بغل من دختر جاریم بغل خواهر شوهر کوچیکه که بچه دار نمیشه بعد یهو خواهر شوهرم گفت ( اسم دخترم ) چه بویی اومد پیف
دخترم خیلی خجالت کشید بچم معذب شد این طرف اونطرف نگاه کرد من چون بچه نداره چیزی نگفتم که مادر شوهرم اینا نگن که بعداز چن وقتی اومده به دخترم حرف میگه
خونه اومدیم دخترم میگه مامان بخدا من نبودم ولی خجالت کشیدم
حالا به شوهرم میگم خواهرت باید یه کم شعور داشته باشه بدونه دخترم
که شش سال و نیمه از دختر جاریم که دوسال ودوماهشه بیشتر غرور داره غرور دخترم له میشه یعنی چی اینکارا من رعایت
کردم حرفی بهش نزدم
شوهرم میگه توام همش امروز به خواهرم گیردادی
خوب شما بگین من زیاد حساسم یا حق با منه