۶ پاسخ

یه چیزی بگم خطاب به اونایی ک میگن خودش تصمیم بگیره و ما چکاره ایم ک به بدنش دست بزنیم
شاید کمی از حرف شما منطقی باشه، اما این تفکر راه به جاهای خوبی نمیبره
چند وقت پیش یگی از یکی از این بلاگرا میپرسن جنسیت بچت چیه میگه، منتظرم بزرگ ک شد خودش تصمیم بگیره
خدایی هرچیزی ک‌تو اینستا میبینین رو باب نکنین
دختر به همین ظرافت‌هاش شناخته مبشه
درد گوشواره اصلا اونقدری قابل توجه نیست
دخترانگی رو از دختراتون نگیرین
بذارین از همون اول لطیف و ظریف و زنانه بار بیان
یعنی چی خودش تصمیم بگیره آخه!!!!

من 14روزش بود سوراخ کردم

منم دقیقا میخوام بزارم وقتی عاقل شد خودش بگه بریم سوراخ کن واسم . هم ذوقشو میبینم هم خودش برا بدنش تصمیم میگیره

کار خوبی کردید
منم سوراخ نمیکنم تا خودش هروقت خواست واسش سوراخ کنیم
من خودم ۱۹ سالگی سوراخ کردم😁

خیلی هم راضی ام از کارم

منم همسرم نذاشته تا الان سوراخ کنیم دیگه ام نمیشه دخترم نمیزاره مونده وقتی خودش درک داشت فهمید سوراخ کنیم

سوال های مرتبط

مامان یزدانم🫀خونه مامان یزدانم🫀خونه ۱ سالگی
مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
تجربه من از واکسن18ماهگی نبابت خونمون🧸💉
دیروز ساعت یازده واکسنو تزریق کردن براش اومدیم خونه من هر ده دقیقه چکش میکردم که تب کرده یا نه همه چیم عادی مثل روزای دیگه بود بازی میکرد می دوید غذاام خورد تا غروب که ساعت خوابشم بود چک مردم حس کردم داره داغ میشه قطره دادم و خوابوندم باز چک میکردم که دیدم قطره جواب داده و اون یکم حرارتم کم شده خداروشکر از اون ساعت هر شیش ساعت قطره رو میدادم چون زیاد تب نکرد پا دردم نداشت و راحت بازی و جنبو جوش میکرد مثل قبل شبم تا صبح هر یک ساعت بیدار میشدم چک میکردم ولی تا موقع قطرش نمیرسید دمای بدنش اوکی بود دقیقا عر شیش ساعت که موقع قطرش بود داغ میشد که قطره میدادم و اوکی میشد الانم از7صبح دیگه تب نکرده و همه چی خوبه خداروشکر خواستم بگم من خیلی چیزای وحشتناکی از این واکسن شنیده بودم و بدجور میترسیدم چندبار تصمیم گرفتم نزن باز دلم نیومد برای راحتی خودم بچه واکسیناسیون نشه واقعا مثل واکسنای دفعه های گذشته بود و خداروشکر ابن مرحله ام به خوبی و خوشی پشت سر گذاشتیم🩵🧸🍼
مامان زینب👧🏻وحسین👶 مامان زینب👧🏻وحسین👶 ۱ سالگی
بعد از یه غیبت طولانی سلام😊
خوبید دوستان؟؟
امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید و تا آخرش هم براتون بهترین ها رقم بخوره 🥰
دیر اومدم ولی دست پُر اومدم!!
دوستان، اومدم تجربه خودم از چالش های اختلاف سنی ۲ سال و نیم بین فرزندان رو بگم😃
درسته که من این یک سال و نیم دست تنها با وجود دوتا بچه کوچیک که هرکدوم نیازهای جداگانه دارن و هیچکدوم حرف متوجه نمیشدن و من نمیتونستم هیچکدومشونو قانع کنم که اون لحظه از خواسته شون کوتاه بیان!! و گاهی همزمان دوتایی شروع میکردن به بهانه گیری و غرغر و گریه و... و گاهی خود من هم همراه اونا گریه کردم، حرررررص خوردم، معده درد گرفتم، موهام سفید شد...
خلاصه خیییییییییلی اذیت شدم خیلی!
ولی میخوام این نوید رو بدم به کسایی که شاید الان تو شرایط یک سال پیش من باشن و تحت فشارهای زیادی باشن، ولی میخوام بگم امیدوار باشین که جدا از هرچی حرف شعاری هست اینا بزرگ میشن و همبازی های خیلی خوبی باهم میشن(البته اگه دعواهاشونو نادیده بگیریم🙈)
ولی خب شیرینی هاشم خیلی زیاده از حق نگذریم😜
خلاصه که امیدوار باشید، همین دیگه روز و روزگارتون خوش!😊🌱