تجربه من از واکسن18ماهگی نبابت خونمون🧸💉
دیروز ساعت یازده واکسنو تزریق کردن براش اومدیم خونه من هر ده دقیقه چکش میکردم که تب کرده یا نه همه چیم عادی مثل روزای دیگه بود بازی میکرد می دوید غذاام خورد تا غروب که ساعت خوابشم بود چک مردم حس کردم داره داغ میشه قطره دادم و خوابوندم باز چک میکردم که دیدم قطره جواب داده و اون یکم حرارتم کم شده خداروشکر از اون ساعت هر شیش ساعت قطره رو میدادم چون زیاد تب نکرد پا دردم نداشت و راحت بازی و جنبو جوش میکرد مثل قبل شبم تا صبح هر یک ساعت بیدار میشدم چک میکردم ولی تا موقع قطرش نمیرسید دمای بدنش اوکی بود دقیقا عر شیش ساعت که موقع قطرش بود داغ میشد که قطره میدادم و اوکی میشد الانم از7صبح دیگه تب نکرده و همه چی خوبه خداروشکر خواستم بگم من خیلی چیزای وحشتناکی از این واکسن شنیده بودم و بدجور میترسیدم چندبار تصمیم گرفتم نزن باز دلم نیومد برای راحتی خودم بچه واکسیناسیون نشه واقعا مثل واکسنای دفعه های گذشته بود و خداروشکر ابن مرحله ام به خوبی و خوشی پشت سر گذاشتیم🩵🧸🍼

تصویر
۱۸ پاسخ

مبارک باشه خدا خیرتون بده که انرژی مثبت میدین

ممنون که به اشتراک گذاشتی واقعا بهش احتیاج داشتم از بس از الان استرسشو دارم

سلام منم برای ۱۸ ماهگی خیلی استرس داشتم.
اما خدارو شکر خوب بود
فقط تجربه خودمو بگم اینکه یک هفته بعد هم بچه رو چک کنید چون پسر من یک هفته بعد دوباره تب کرد
از دوستم که مراقب سلامت پرسیدم گفت که یک هفته بعد واکسن ۱۸ ماهگی تب میکنه

مبارکش باشه عزیزم

شکر خدا
ولی طاها منو تا مرز جنون رسوند درست ۳ روز اصلا از جاش نمیتونست تکون بخوره ا

بدن هر بچه فرق می‌کنه عزیزم .دختر بزرگه من هم تب خیلی وحشتناکی کرد هم پا درد خیلی خیلی بدی داشت.این دختر دیگم تا ساعت ۶عصذ خوب بود بعد یهو شروع شد خیلی گریه کرد تا صبح هم تب داشت هم درد ولی خداروشکر دیگه صبحش خوب شد

قطره پاراکید میدی؟

برای بچه من افتضاح بود تب بیحالی ۳روژ تموم نمیتونست رو پاهاش وایسه چه برسه راه برسه ۳روز تو جا بود اصلا افتضاح بچم بیحال شده بود شدید بعد ۳روژ یهو برگشت به حالت اولیه اکی شد

خدا روشکر.منم خیلی میترسم
دوهفته دیگه پسر منم باید بزنه و من وحشت دارم

مبارک عزیزم
قد وزنش چقد بود؟

خدا رو شکر
منم خیلییی استرس دارم
ان شاالله برا پسر منم راحت باشه

وای من از بس شنیدم بده از الان استرس داره هنوز 15روز دیگه باید ببرم

عزیزم قد و وزن ۱۸ ماهگیش چند بود

خیلی گریه کرد🤕😰

دقیقا منم خیلی ترس داشتم ولی دیدم اصن اونطوری ک میگفتن نبود خداروشکر اصن بد اخلاق نشد نق نقو نشد اصن فرقی نکرد

خداراشکر که کوچولمون اذیت نشده من از الان استرس دارم

الهی شکر چندتا آمپول داشت

چند تا بود ب کجا زدن؟

سوال های مرتبط

مامان یزدانم🫀خونه مامان یزدانم🫀خونه ۱ سالگی
مامان نفسم😍 مامان نفسم😍 ۱ سالگی
#تجربه واکسن ۱۸ ماهگی
شاید شما هم مثل من جز مامانایی باشید که از چند ماه قبل استرس این واکسن رو دارید.برای من این استرس اینقد شدید بود که روز واکسن(تو ۲۰ ساعت) ببخشیدا😵‍💫 با وجود یبوست شش بار شکمم کارد کرد 😵‍💫 نمیخوام بگم واکسن راحتی بود!برای دخترمن واقعا سخت بود اما تونستیم کاری کنیم که راحت تر سپری بشه.
رفتیم واکسن زدیم و تا رسیدم خونه شیاف ۱۲۵ زدم(چون پاراکید رو بالا میاره😵‍💫).شنیده بودم راه رفتن برای کم شدن درد پا خوبه،از وقتی رسیدیم خونه بازی کردیم و راه رفتیم تا چهار ساعت بعد که دردش شروع شد و فقط گریه میکرد.به هرسختی بود خوابوندمش.یک ساعت خوابید و من اون زمانو براش کمپرس سرد گذاشتم(۳ دقیقه میذاشتم،یه دقیقه برمیداشتم)بعد یک ساعت با گریه و درد بیدار شد.تو بغلم براش شعر میخوندم تا یک ساعت بعدش ک زمان شیاف رسید(هر ۶ ساعت) نیم ساعت بعد شیاف درد پاش کمتر شد اما میترسید راه بره.من به دوستم گفته بودم که با بچه ش بیاد خونمون که دخترم بخاطر اون راه بره.دخترم بخاطر بازی اروم اروم پاشو زمین گذاشت.وقتی دید دردش قابل تحمله با لنگیدن شروع کرد به راه رفتن و چند دقیقه بعد همه چی عادی شد. چهار ساعت بعد شیاف ، درد و تب دوباره شروع شد.دخترمو بغل کرده بودم و روی پیشونیش پارچه ی ولرم میذاشتم.از پارچه میترسید و داد میزد ولی من چاره ای نداشتم و کارمو ادامه دادم تا تبش کنترل بشه.تمام مدت هم تلویزیون روشن بود که حواسش پرت بشه و کمتر گریه کنه.زمان شیاف بعدی رسید و من خوشحال!اما این خوشحالی فقط یک ساعت و نیم بود.
ادامه پایین👇
مامان مهرسام مامان مهرسام ۱ سالگی
واکسن ۱۸ ماهگی مهرسام
اول صبح زنگ زدم ببینم واکسن دارن یا نه و فقط دو شنبه و چهار شنبه ها میزن که من چهار شنبه رفتم ،به گفته یکی از مادرا نیم ساعت قبل استا دادم و یه قطره خوراکی بود و یکی از دست و یکی از پا زدن و بعد واکسن بردمش تو حیاط درمانگاه یکم راه رفت این عکسم از همونجا قدم زدنش هست،بعد که آمدیم خونه هم عالیه بود ولی کم کم درد پا شروع شد روز اول باید سرد بزاری و رمز دوم گرم،که مهرسام نمیزاشت بزارم میترسید،بعد یکم تب کرد استا دادم و غذا دادم و خوابوندمش و بعد ساعت ۴ اینا پاشو می‌کشید و واسه اولین بار بچم میگفت درد درد و پاشو می‌گرفت دیدم حالش بده گفتم برم خونه مامانم برادرزاده بیاد بازی کنن یادش بره ولی بیشتر شد و ساعت هشت و نیم بود فکر کنم دیدم چشماش داغه و شکمش هم گرمه و استا داده بودم تاثیر نداشت یه شیاف زدم که تا آمدیم خونه هم گریه میکرد و بعد یکم سرگرمی کردیم و بازی کردیم تا یادش رفت سریع خوابوندمش و هر ۴ ساعت هم بهش استا دادم و صبح هم همینجوری بود و دقیقا همون ساعت که واکسن زدم خوب شد و دیگه راحت بلند شد و درد از بین رفت خداروشکر. و یک شکر گزاریم کنم خدایا شکر به خاطر همه چیز