۳ماه اول بارداری خیلی از لحاظ روحی ضعیف شدم اما بعدش بهتر شدم الان که ماهای اخرم دوباره ضعیف و حساس شدم فوری گریم میگیره فوری استرس میگیزم واسه کوچیک ترین چیزا حرص میخورم نگران میشم اصلانم نمیتونم خودمو کنترل کنم استراحت مطلقم بدتر روحیمو کشته😭

خودمون روحیمون اذیته خدا برای دکترام نسازه وقتی میری پیششون هزار بار روحی تو داغون میکنم دیروز دکترم بهم گفت پای بچت کوتاهس من مردم و زنده شدم اینقد گریه کردم فقط خدا می‌دونه چ حالی داشتم امروز دوباره رفتم سونو دادم گفت بچت کاملا سالمه هیچ مشکلی نداره کی همچین حرفی زده تازه دکترم هم سونو میده هم ویزیتت می‌کنه اینجوری داغونم کرد ..ولی خدارشکر امروز دکتر سونو کاملا روحی مو خوب کرد خدا ازش راضی باشه .

منم خیلی حالم خوب نیست

عزیز چرا مطلقی نیومدی اخه

منم اینجوریم
خوندم دوماه آخر دوباره حس افسردگی مثل سه ماهه اول بر میگرده

همش بخاطر استراحت منم افسردگی گرفتم بخاطر یه آب هی باید به بقیه بگه آدم حس بدی پیدا میکن

طبیعیه واسه هورموناس

منم دقیقا واقعا دیگه کلافه شدم از درد و استراحت انقدر شمردم روزا رو که چقدر مونده
واقعا خدا یه توان بده
من که نفسم بالا نمیاد همین تا پاشدن تا سرویس به سختی میرم بدنم خشک شده و درد داره

میفهممت بعضی وقتا اونقد دلم میگیره ک باید یکم گریه کنم تا خوب بشم
اما من کل روز رو با فیلم دیدن میگذرونم
بنظرم مشغول بودنی راحت تر میگذره
توام خودتو مشغول کن با چیزی

منم دقیقا همین طور
حس میکنم افسردگی گرفتم

من برعکس تو هستم انقدر آرومم از من صدایی در نمیاد اما افسرده شدم همین بی صدایی منو کلافه کرد الانم که سنگین شدم دردش بدجور رو مخه

عزیزم طبیعیه هورمنات بهم ریخته این روزا میگذره فقط حواست باشه ک بعد زایمان روحیتو از دست ندی ک خدای نکرده افسردگی بگیری ک خیلی سخته تجربشو تو زایمان اولم دارم

عزیزم هم بخاطر استراحت مطلقه هم داروهایی که مصرف میکنیم.منم همینم