خانما امروز صبح دلوین رو بردم آزمایش دکترش ۲۰تا آزمایش براش نوشته بود دوبار تو دو جا آزمایشگاه خون گرفتن طفلی بچم تلف شد از گریه رگش پیدا نمیشد هی سوراخ سوراخ میکردن کم بود منو باباشم گریه کنیم...خلاصه دوتا ظرف دادن یکی برا ادرار یکی مدفوع گفتن تا پس فردا بیارین.ادرار تا یک ساعت باید برسونین اینجا مدفوع رو یادم نیس اعصابم بابت بچه خورد بود متوجه حرفاش نشدم.حالا من نمیدونم اینارو چجوری انجام بدم.از پوشکم نگزفتمش بیشتر سختمه ادرار تو ظرف بریزم اونم تا یه ساعت برسونم آزمایشگاهم تا ظهر ۱۲_۱بازه همسرمم سرکار میره کسی نیس ببره اگه حتی موقع بشم ادرارشو بریزم ظرف.مدفوع هم از پوشک باید وردارم.از صبح ذهنم درگیره ک چجوری اینکارو کنم بلد نیستم کاش تایم نمیداد هرموقع میشد میتونستم میبردم بیشتر این تایمش منو به استزس انداخته.میگم ول کنم بقیه جواب آزمایشو ببرم دکتر بپرسم اگه واجب بود ادرار و مدفوع رو حل کنم نبود ک هیچ.چون بیشتر واسه تمرکز ذهن و بیش فعال بودن یا نبودنش آزمایش نوشته بود

۷ پاسخ

مشکلش چیه عزیزم ؟دختر من یکماهی میشه میگه شکمم درد میکنه .غذا که میخوره بعدش میگه. گفتم جواب ازمایشش بیاد بعد ببرم چکاب کامل بده

من دیروز ادرار و مدفوع بردم ساعت ۷ صبح بیدارش کردم با چه بدبختی گرفتم .ادرارشو مستقیم باید تو ظرف ازمایشگاه بکنه .من اومدم از تو صندلیش برداشتم ریختم تو ظرف گفتن قبول نیست. پی پی هم کرد از روش برداشتم .ولی اینجا گفتن چندروز طول بکشه مشکلی نیست

من یه بار برا پسرم رفتم ازمایشگاه گفت میتونی مدفوع رو داخل یخچال بزاری

منم یکی دو هفته پیش همین کارارو کردم
مدفوع از شب قبل برداشتیم ظرفو گذاشتیم بالکن گفته بودن جای سرد بزارین
ادرار هم صبح زود بیدارش کردم بردم دستشویی پوشکیه پسرم
اونقدر باهاش حرف زدم یه ذره جیش کرد
بعد همون روز هم بردیم آزمایش خون

جدا ببری دکتر جواب رو می که برو کامل شد بیار لازم نبود نمیتونست که
ولی اره سخته خیلی
مجبور میشی با بچه اسنپ بگیری بری تحویل بدی

ادرارو و مدفدعو همزمان نمیتونی ببری
باید جدا جدا ببری
برا ادرارش خوب بشور خشک کن کیسه بزن
تو خواب فکر کنم بهتر باشع تا بیدار شد جیش میکنه
سریع برسون
مدفوع هم از تو پوشکش بردار اونم تقریبا45دقیقه ای باید برسونی

عزیزم حالا ک آزمایش داده چکابه دگ یه دفعه ببر خیالت راحت شه ادرار کرد ببر زود یه کم شاید ستت باشه ولی دگ خیالت راحت میشه مگه بیش فعالی از رو آزمایش میفهمن؟

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
از پوشک گرفتن #سلام دوستان روز ۱۲فروردین آریا صبح پوشک نداشت بهش گفتم مامان پاشو برو دسشویی جیش کن دیدم خودش رفت دسشویی رو سنگ نشست پی پی کرد خیلی ذوق کردم دیگه به همسر گفتم پوشک نخر امروز استارت از پوشک گرفتن بزنم دم به دقیقه نمی‌برم دسشویی چون بنظرم بچه خسته و زده میشه از دسشویی، پی پی رو خبر کرد دوبار جیش هم چند بار رفتیم دسشویی جیش کرد یا آب ریختم همون موقع جیش کرد سر پایی جیش می‌کنه اما پی پی رو میشینه رو سنک ،دیگه رو قالی آشپزخونه یه بار جیش کرد دعواش نکردم گفتم قالی کثیف میشه باید بریم دسشویی آفرین مامان ،روزرسیزده بدر صبح ساعت ۷پاشد سریع بردم دسشویی جیش کرد میگه مامان برو بیرون منم پشت در ایستادم هر لحظه که راحت باشه موقع جیش و پی پی ،رفتیم باغ تو ماشین بهش گفتم اونجا یه دسشویی قشنگ هست میریم جیش میکنیم چند بار هم حواسم رو آب و مایعات که خورد نیم ساعت بعدش یا همون لحظه بگم جیش داری بریم دسشویی ،عصرش اومدیم خونه گفت جیش گفتم بریم گفت نه باری بعد همون موقع رو دشک خودمون جیش کرد شبش هم اولین بار خودش رو خیس کرد دشک کثیف که این موضوع رو نمیدونم چطوری حل کنم قبل خواب آب خورد ،صبی هم اوکی بود مخصوصا پی پی که رفتم یه ساعت خونه مامانم از بس تنش بود اونجا بچه دوبار خودش خیس کرد دعواش هم کردم سریع اومدم خونه دیدم دوباره جیش تو دسشویی کرد بنطرخودم چندروزی باید تو خونه باشم که ببینم چی میشه این تجربیات خودم بازم هر لحظه یادآوری میکنم دم به دقیقه هم دسشویی نمی‌برم تا اینجای کار دوس داشتم خاطرات این دوروز رو بگم بهتون اگه راهکاری دارید برای خواب شب و جیش موقع خواب بهم بگید ممنونم
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
فردایش خون خیلی زیاد بود بردم اورژانش پزشک خودش نبود چک کردن گفتن مشکلی نداره ببر خونه، آوردم خونه دیدم از بغل پانسمان خونریزی داره موقع دفع مدفوع بیشتر میشه، دوباره تماس گرفتن گفتن بیارید اورژانش بردیم چندین ساعت چک کردن دم صبح مرخص کردن آوردیم خونه ولی همچنان داخل سوند خون بود که گفتن طبیعی، من میدونستم یه چیزی این وسط غیر طبیعی خلاصه کار ما شده بود از خونه به سمت اورژانس از اورژانس به سمت خونه، بله نصف شب دیدم بچم فقط داره خون میره داخل سوند، ساعت ۵ صبح بود لباس پوشیدم به همسرم گفتم من تحمل ندارم میرم دم در بیمارستان میشینم تا پزشک خود آرتا رو ببینم چون پزشک آرتا فقط دوشنبه و چهارشنبه صبح ها کلینیک ویزیت میکنه، و بقیه روزا از ۸ صبح بیمارستان برای عمل اون روز هم سه شنبه بود ، رفتم جلو در بیمارستان از ساعت ۶ صبح نشستم ساعت ۸ صبح بود دیدم پزشک وارد شد سریع رفتم پیشش و عکسهای آرتا رو نشون دادم گفت برو سریع بچه رو بیار پشت در اتاق عمل بگو من صدا کنن، منم امدم خونه آرتا رو حاظر کردیم بردیم دیگه پزشک عمل رو شروع کرده بود که دوساعت مناظر شدیم امد آرتا رو چک کرد گفت بخیه رفته داخل مجاری ادرارش زخم کرده و داره خون میره داخل سوند به هر حال بچه رو آزمون گرفتن و کاراشو انجام دادن دیگه وقتی بهمون گفتن ببرید خونه غروب بود
مامان نگار مامان نگار ۲ سالگی
سلام مامانا.
چه جوری تروما بعد از آزمایش گرفتن و اون ترس رو از بین میبرین؟
نگار فوق العاده بد رگه، کلا هم یکبار ۹ ماهگی آزمایش داده بودیم براش، ک پنج شیش ساعت ب خاطر تب بستری بود. بعد اون اصلا فرصت نشده بود ببرم تا امروز! حتی گروه خونی نگار رو ما نمیدونیم!!!
قبلش تو خونه کلی بهش توضیح دادم تمرین کردیم. اونجا هم اولش رو تخت خوابید اوکی بود خانمه هم مهربون بود اما خب دردش اومد و اینکه چون بد رگه، یکم ازش خون گرفت، ولی دیگه نیومد و مجبور شد از این یکی دستش هم بگیره، دوتا همکار آزمایشگاه، دو نفر من و مادرشوهرم به زور نگهش داشتیم انقد ک زور داشت، تا بتونه بگیره، کلی قربون صدقه اش رفتم. اما از صبح اعصابم خرابه. همش میگفت اذیتم نکنید، بذارید برم، مامان بغلم کن. احساس میکنم اون امنیت اش رو نسبت بهم از دست داد چون دلش می‌خواست من کمکش کنم. بعدش کلی صحبت کردم باهاش، خانمه بهش بادکنک داد، قبلش پرسیده بودم جایزه چی بدم بهت، با خودم براده بودم و همونجا دادم بهش. مادرشوهرم هم براش جوراب و شلوار خرید. اما آنقدری ک ترسیده بود، حتی نمیذاشت آستین لباسش رو بدیم بالا تا دستاشو بشوریم. باز بغل خودم اجازه داد. نمیذاشت چسب رو باز کنم از دستش. خلاصه روز خوبی نبود برامون.
نمیدونم چیکار کنم از اون حال و هوا بیاد بیرون😩