فردایش خون خیلی زیاد بود بردم اورژانش پزشک خودش نبود چک کردن گفتن مشکلی نداره ببر خونه، آوردم خونه دیدم از بغل پانسمان خونریزی داره موقع دفع مدفوع بیشتر میشه، دوباره تماس گرفتن گفتن بیارید اورژانش بردیم چندین ساعت چک کردن دم صبح مرخص کردن آوردیم خونه ولی همچنان داخل سوند خون بود که گفتن طبیعی، من میدونستم یه چیزی این وسط غیر طبیعی خلاصه کار ما شده بود از خونه به سمت اورژانس از اورژانس به سمت خونه، بله نصف شب دیدم بچم فقط داره خون میره داخل سوند، ساعت ۵ صبح بود لباس پوشیدم به همسرم گفتم من تحمل ندارم میرم دم در بیمارستان میشینم تا پزشک خود آرتا رو ببینم چون پزشک آرتا فقط دوشنبه و چهارشنبه صبح ها کلینیک ویزیت میکنه، و بقیه روزا از ۸ صبح بیمارستان برای عمل اون روز هم سه شنبه بود ، رفتم جلو در بیمارستان از ساعت ۶ صبح نشستم ساعت ۸ صبح بود دیدم پزشک وارد شد سریع رفتم پیشش و عکسهای آرتا رو نشون دادم گفت برو سریع بچه رو بیار پشت در اتاق عمل بگو من صدا کنن، منم امدم خونه آرتا رو حاظر کردیم بردیم دیگه پزشک عمل رو شروع کرده بود که دوساعت مناظر شدیم امد آرتا رو چک کرد گفت بخیه رفته داخل مجاری ادرارش زخم کرده و داره خون میره داخل سوند به هر حال بچه رو آزمون گرفتن و کاراشو انجام دادن دیگه وقتی بهمون گفتن ببرید خونه غروب بود

۱ پاسخ

چقدر سخت واقعا😢😭 گریم گرفت

سوال های مرتبط

مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
سوند رو خارج کردن حالا سوند چسبیده بود بچم هواررر میکشید به هرحال خارج شد تا لوله امد بیرون بچه با شدت ادرار کرد و تمام دکترها و پرستارهای که پیشش بودن خیس شدن، پزشک آرتا رو ناز میداد که ادرار کن ، بچم ادرار  کرد ساکت شد، بعد من رو به اون پزشک اولی کردم گفتم شما چطوری میگفتید مثانه بچه خالی، حالا چون زودتر سوند رو خارج کرده بودن، پزشک جانشین گفت که شنبه صبح بچه رو بیار پشت در اتاق عمل که استاد خودش چک کنه، دیگه آرتا رو آوردیم خونه از بیمارستان تا خونه آرتا تو ماشین حرف زد ، دردش به جونم انگار بچم جون گرفته بود، خونه امدیم گفت مامان من دیگه شیلنگ ندارم راه برم؟؟ بمیرم براش پاهاش قوت نداشت می‌لرزید و نمیتونست بدون کمکی راه بره ، جمعه موقع ادرار فریاد می‌زد و ادرارش یا قطره ای یا بصورت سوزنی یکی به سمت چپ یکی راست میومد، 🫠
جمعه رو گذروندیم صبح شنبه بردم پشت در اتاق عمل رو تخت خوابید تا دکتر ۸ صبح امد چک کرد گفت خوبه گفتم موقع ادرار درد داره گفت چون بخیه داره و سوند رو زود کشیدیم طبیعی و مجاری ادراری جدید هست پس طبیعی وگفت قطره قطره و سوزنی ادرار کردنش هم طبیعی ببرید خونه هر ۱۲ ساعت داخل آب گرم بشینه بعدش چرب کنید، تا چهارشنبه بیارید مطب ببینم یعنی امروز،
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
آرتا رو آوردیم خونه همه چی خوب بود ولی خونریزی بیرون پانسمان رو داشت ولی چون زیاد نبود پزشک گفت مشکلی نیست، پنج شنبه صبح ادرار آرتا رو خالی کردم بستم دیدم اصلا از شب ادرار داخل کیسه نیست نگران شدم مایعات دادم تا ظهر دیدم اصلا ادار نیست فقط خون هسن بچه هم هی زور میشه انگار زیر دوش آب کل بدنش خیس از پیشونی و موهاش آب می‌چکید و گریه شدید زنگ زدم اورژانس توضیح دادم گفتن طبیعی، هی گفتم بابا از دیشب ادرار نیست گفتن طبیعی، بچه با هر زوری که میزد جیغ میکشید از بغل سوند ادرار قطره قطره میریخت بیرون، بازم شال و کلاه کردم به همسرم گفتم پاشو بریم بیمارستان بچم از دستم رفت، رفتیم خلاصه دوتا جراح دیگه امدن چک کردن گفتن این مثانه خالی گفتم بابا از دیشب لیتر و آب و آبمیوه خورده چجوری خالی، گفتن ببرید خونه گفتم نمیبرم لطفا بگید پزشک جایگزین بیاد بچم جیغ میزد انقدر اونجا پا فشاری کردم تا پزشک جایگزین امد آرتا رو دید گفت الان میام برم به استاد زنگ بزنم( همون جراح آرتا) خلاصه پنج دقیقه بعد برگشت سریع آرتا رو جا به جا کردن و گفتن سوند بسته شده برگشت ادرار فشار به مثانه و کلیه و کمر😰
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
، امروز هم بردیم چک کرد گفت همه چی خوبه بخیه ها جذبی و احتمالا به همین یه بار عمل مشکلش برطرف شده ولی صد درصد رو ماه دیگه بهتون میگم و در آخر هم صحبت‌های آرتا رو بگم بهتون وقتی سوند رو کشیدن ولی پانسمان بود شب پتو رو کشید کنار با انگشت به شوشولش میزد میگفت شوشول خوب شدی؟ دیگه شیلنگ ندار؟ بعد رو میکرد به من و باباش میگفت خوب شده☺️ اولین بار هم که دید ادرارش به صورت سوزنی یکی به چپ و یکی به راست میره هی با حرکت سرش به سمت چپ و راست نگاه می‌کرد میگفت مامان جیشم داره پرواز میکنه😂
و دو روز بعدش که پانسمان هم باز شد بردم دستشویی دیدم نگاه کرد بهش بعد با حالت تعجب و خنده گفت مامان شوشولم چرا کچل شده😅 الان هی میره دستشویی نگاه میکنه میگه مامان شوشولم کچله بریم مو بکاریم😅 چون باباش دو ماه پیش مو کاشته بر اساس اون میگه🤣🤣
الانم میره عروسکاشو برمیداره میگه شوشول عمل کنم، دیروز در این رابطه با مشاورش هم صحبت کردم گفت طبیعی خودش از سرش میافته چیزی بهش نگید، هنوز ورم و کبودی داره و بخیه هام جذب نشدن ولی در کل حالش خوبه،، ممنون دوستای خوبم که جویایی احوال آرتا بودید دوستتون دارم امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید🥰😍
مامان آرتا👶 مامان آرتا👶 ۲ سالگی
سلام مامانا🤗 امیدوارم حالتون خوب باشه ❤️
فردا دوهفته میشه که ما پوشک رو گذاشتیم کنار😃
خداروشکر عاااالی بود🤩🥳ب آرتا کوچولوم افتخار میکنم که اینقدر توانا و قوی هست❤️
از تجربم بخوام بگم:من دوره شرکت کردم،از ۲۳ماهگی شروع کردم باهاش آمادگی ها رو کارکردن،کتاب خوندن درباره ترک پوشک،فیلم و انیمیشن دیدن درباره ترک پوشک،قصه های خیالی گفتن درباره ترک پوشک و....
باهم لگن و شرت انتخاب کردیم وقرارشد هر موقع که خودش خواست دیگه پوشک نپوشه آقای فروشنده برامون بیاره،من همون موقع خریدمشون و قایمشون کردم
دوهفته پیش خونه مادر شوهرم بودیم و آرتا باگریه اومد پیشم و گفت جای خصوصیم میسوزه بازش کردم و دیدم سوخته،دیگه نذاشت براش بیبی بپوشونم و گفت دیگه نمی‌خوام ،منم قبول کردم و اومدیم خونه قبل از ما همسرم سریع اومد و لگنش رو گذاشت تو سرویس باهم رفتیم تو سرویس و ذوق کرد،شب اصلا خودش رو خیس نکرد و صبح که از خواب بیدارشد با ذوق رفتیم رو لگن تا جیش کنه و بعد ازون هر یک ونیم ساعت تقریبا من و همسرم با هیجان می‌رفتیم سمت دستشویی و می‌گفتیم احساس جیش داریم و آرتا هم با ذوق دنبال ما می اومد،بالاخره بعد از چندبار خطا و بعد از گذشت چند روز کاملا مسلط شد رو پروسه و الان بدون اینکه بهش بگم خودش اعلام می‌کنه که جیش یا پی پی داره
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
سلام بچه ها خوبید؟ چه خبر دخترا؟
من که انگار قلبم داره تو دهنم میزنه دست و پاهام بی حس شدن فکرم مشغوله عمل پسرمه که ۱۰ آذر یعنی هفته دیگه عمل هیپوسپادیاس داره ، من کلا آدم قوی هستم ولی نمیدونم چرا هر روز که به عمل نزدیکتر میشیم حالم دگرگون میشه، ۴ بعد از ظهر عمل داره پزشک هم گفته ۶ ساعت باید ناشتا باشه آخه من چجوری این بچه رو از ۱۰ صبح تا ۴ بعد از ظهر بهش چیزی ندم، بعدش پزشک گفته سعی خودم رو میکنم تو یه عمل انجام بشه ولی احتمال داره باید دو بار عمل بشه اینم که از پزشک شنیدم دل شورم بشتر شد، بعد میگه باید ۷ روز سوند بهش وصل باشه خدایا من چیکار کنم،، من کلا آدم درد و دل کنی نیستم پای درد و دل همه میشینم ولی مشکلاتم رو به کسی نمیگم الانم کسی نمیدونه پسرم عمل داره فقط من و همسرم میدونیم همسرم هم حالش بدتر از منه، نمیدونم چی شد که گوشی رو برداشتم اینجا برای شما مینویسم شاید بخاطر این باشه که هممون تقریبا بچه های هم سن هم داریم میتونیم استرس یه مادر درک کنیم، با مشاور هم صحبت میکنم استرسم بیشتر میشه نمیتونه کاری برام بکنه، آخه چون آرتا ۸ ماهه بدنیا امد و ۱۵ روز تو ان آی سی یو بود من خیلی تو اون مدت اذیت شدم یادآوری اون روزا برامه🥲 کاش هیچ بچه ای بیمار نشه پدر و مادر ذره ذره آب میشن، پزشک میگه عمل بین ۳ تا ۴ ساعت طول میکشه نمیدونم تو ساعات انتظار باید چیکار کنم، دوست نداشتم حال خرابیمو براتون بزارم ولی واقعاااا احتیاج دارم وگرنه سکته میکنم میشه دعا کنید عملش خوب انحام بشه و با یکبار عمل مشکلش برطرف بشه، اگه تجربه ای دارید که بهم کمک میکنه در اختیارم یرار بدید دوستان❤🌹🥺
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
سلام صبحتون بخیر خوشگلا🌹 بیاید داستان دیشب رو تعریف کنم براتون ببنید برای کسی چنین اتفاقی افتاده🥺 الان از شنبه همسرم رفته مسافرت کاری من نرفتم چون آرتا چهارشنبه نوبت دکتر داره گفتم کرج بمونم حالا بگذریم، شب اول رفتم خونه مامانم دیروز برگشتم آرتا رو بردم شهربازی کلی هم خوش گذشت آوردم خونه شام دادم بازی کردیم خوابید ، تو خواب مقل همیشه از این پهلو به پهلو میشد دیگه من ترفتم تو اتاق خودم گفتم همینجا پیشش بخواب نصف شب دیدم با گریه بیدار شد هی میگه مامان هنگام هنگام هنگام گفتم جانم مامانم هی داد میزد مامان گفتم مامان من اینجا گفت تو نه اون یکی مامان از اتاقش با گریه و حال خیلی بدی امد بیرون با دستش وسط پذیرایی نشون میداد میگفت مامان بغلش کردم گفتم من مامانتم مامان هنگام منم هی میگفت نه اونیکی مامان اوردم بهش آب دادم تو بغلم با حالت هق هق خوابش برد ، صبح بیدار شد ازش پرسیدم من مامانتم گفتن یکی دیگه مامان هست گفتم چه شکلی گفت زرد ، موهاشم سفیده😑😑 بچه ها یعنی چی ببرم پیش مشاور بنظرتون؟؟ البته دیروز هم مدفوع نکرده میگم شاید دل درد یا سنگینی معده داشت، صبحم برم دستشویی میگفت تونم چرا درد میکنه گفتم پی پی داری نتونست انجام بده حالا مدفوع رو درستش میکنم ، ولی حرکت دیشبش منو خیلی تو فکر برده 🥺🥺🥺🥺
مامان delvin🐥🍓💜 مامان delvin🐥🍓💜 ۲ سالگی
خانما امروز صبح دلوین رو بردم آزمایش دکترش ۲۰تا آزمایش براش نوشته بود دوبار تو دو جا آزمایشگاه خون گرفتن طفلی بچم تلف شد از گریه رگش پیدا نمیشد هی سوراخ سوراخ میکردن کم بود منو باباشم گریه کنیم...خلاصه دوتا ظرف دادن یکی برا ادرار یکی مدفوع گفتن تا پس فردا بیارین.ادرار تا یک ساعت باید برسونین اینجا مدفوع رو یادم نیس اعصابم بابت بچه خورد بود متوجه حرفاش نشدم.حالا من نمیدونم اینارو چجوری انجام بدم.از پوشکم نگزفتمش بیشتر سختمه ادرار تو ظرف بریزم اونم تا یه ساعت برسونم آزمایشگاهم تا ظهر ۱۲_۱بازه همسرمم سرکار میره کسی نیس ببره اگه حتی موقع بشم ادرارشو بریزم ظرف.مدفوع هم از پوشک باید وردارم.از صبح ذهنم درگیره ک چجوری اینکارو کنم بلد نیستم کاش تایم نمیداد هرموقع میشد میتونستم میبردم بیشتر این تایمش منو به استزس انداخته.میگم ول کنم بقیه جواب آزمایشو ببرم دکتر بپرسم اگه واجب بود ادرار و مدفوع رو حل کنم نبود ک هیچ.چون بیشتر واسه تمرکز ذهن و بیش فعال بودن یا نبودنش آزمایش نوشته بود