دیروز که در تلاش بودم ناهار رز رو بدم و اون هی اینور اونور میرفت😶
مامانم گفت بدتربیتش کردی!
گفتم چی؟ دوباره تکرار کرد.گفتم یعنی چی؟
گفت برا خوابیدنش حتما باید برق خاموش باشه و....
هیچی نگفتم.
وقتی گفتم میخوام‌برم خونمون گفتن چرا بمون بعد شام.
گفتم رز موقع خواب باز اذیت میشه.
تموم دیشب که با همسرم آشپزی میکردیم و بی دغدغه ی بچه ای که میخواد بیاد وسط سفره شام خوردیم و من تونستم اخرشبی به آشپزخونه سروسامون بدم،
تموم اون ده دقیقه یه ربعی که تو اینستا میگشتم بی هیچ مزاحمی.
به این فکر میکردم به مامانم بگم من از صبح که بیدار میشم هی به خودم میگم مدارا کن که دوساعت اخرشب برا خودته.
فعلا حرف حرف رز باشه.
تو پیج نیکو روش یه خاطره ای از شب یلدایی که دخترش نمیخواست بخوابه تعربف کرده بود که چقدر عصبانی شده بود وقتی بچه‌مقاومت میکرده.
میگفت فکر کردم دیدم این مقاومتش من رو ترسوند که قرار نیس بخوابه و این تایم اخرشبی تنهاییمو دارم از دست میدم.
دیدم چقدر منم.
وقتایی که رز نمیخوابه و من واقعا عصبی میشم.هی میترسم که نکنه این بی خوابی ادامه داشته باشم.
خلاصه که من بنده ی اون‌ دوساعت بعد خواب رز ام.
که شام‌ خوردیم، ظرفها رو شستم، میشینیم پای سریال صدسال تنهایی.
اونجایی که هر صحنه هم آغوشی حضرت اقا تاکید میکنه نگاه نکن😅

تصویر
۱۱ پاسخ

امان از حرف

واقعا عالی گفتی

کلا عزیزم خوبه که بچه سر یه ساعت بخوابه و غذا بخوره ولی اینکه بخوای از مهمونی و تفریح و همه چی بزنی به نظر من درست نیس
من بچه هام عادت دارن تو هر شرایطی میخوابن همیشه از اول صدای موزیک تو خونه بوده غذاشونو مرتب میدم ولی نه حتما سر یه ساعت خاص
میخوابن ولی نه لزوما یه ساعت خاص
و با اینکه دوتا هستن هم راحت زندگی میکنم هم به درس دختر بزرگم میرسم کلا به نظرم ریلکس بودن و تحت بی قانونی قانون داشتن از همه چی بهتره

عزیزم نباید اون حرف رو میزد دیگه بچه اس البته منم خیلی وقتها کلافه میشم ولی خب مادر یعنی عشق و علاقه بی نهایت صبر فراوان

آخ که حرف دل منو زدی
منم شبایی که بد عنق میشه و بد خلقی می‌کنه نمی‌خوابه همش نگران همون ۲ ساعتی هستم که میگی

مامان منم همش میگ بد تربیتش کردی همش جیغ میزنه بعضی وختا میگن پرو شده🫤
ولی درجواب ققط میگم بچس باید بچگی کنه
منکه هیچ تفریحی ندازم برا خودم ی سره در اختیار پسرمم خودمو یادم رفته
جاییم بخام برم شوهرم نمیذارع🥲

حالا مامانامون انگار خودشون با چ متدی ما رو بطرگ کردن همش ایراد میگیرن😤

از هممون همینه عزیزدلم ...من عاشق آخر شبم ک پسرم می‌خوابه ومیتونم ی یکی دوساعتی برا خودم باشم ...مسلمه ک بچه خونه خودمون راحتترن و همچنین ما ...آخه تا س سالگی نباید کار بکار بچه داشت .....کثیفکاری یا هرچی سر غذا خوردن ....

بعد یک سال هنوز هرشب استرس دارم نکنه امشب نخوابه من دیگه برا خودم نباشم…
هر شب بدون استثنا…
چه خوب گفتی👍🏼

اتفاقا منم اون پست نیکو رو دیدم واقعا انگار من بودم
وقتایی که آراد یکساعت دیرتر میخوابه حس میکنم کل روزم بیهوده گذشته🤧

دقیقاااا مامان منم میگه بد تربیت کردی

سوال های مرتبط

مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۱ ماهگی
خریدهای دیروز.
که البته از یه دو قلم پشیمونم.
هیچ کدوم از کتابایی که تو لیست داشتم و کتابی که رز دوست داره جلدای دیگه ش موجود نبود.
مامانی که اونجا بود بهم پیشنهاد کرد کتاب می می نی نی رو بخرم، از ناصر کشاورز.
میگفت هی افزایش قیمت میخوره، کتابای خوبیه.البته هنوز برا سن رز زوده ولی صرفا برای داشتنش و اینکه هی گرون میشه الان بگیرم بهتره.من یه جلد رو برداشتم.
یه کتاب فومی خریدم که حس خوبی به تصاویر داخلش ندارم...زیاد جذاب نیست😑
از این میوه های چسبونکی برداشتم.دست ورزی خوبیه.رز دوسشون داشت.
عروسک انگشتی خریدم قیمتش مناسب بود.حدودا شصت و خرده.
کارت حیوانات برداشتم که بزنم اینور اونور خونه.متاسفانه مگنتش رو نداشتن😢
از این مارپیچا هم گرفتم...که اونم اشتباه بزرگی بود.
دختر خواهرم داره از اون، به خواهرم گفتم یه بار بیار ببینم رز بازی میکنه باهاش که بعد بخرم.
دیگه ندیدم خواهرم رو ...
دیدم هست برداشتم‌.که اونم رز علاقه ای نداشت بهش،فقط توپ هاش که صدا میدن رو دوست داره.
☹️
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۱ ماهگی
کلافه قوطی شیر رو برمیدارم که قهوه درست کنم.
این روزا قهوه فقط بهم جون میده.دخترم که شبیه جوجه صورتی شده نشسته کف آشپزخونه و همونطور که داره با پاهاش بازی میکنه من رو هم زیر نظر داره که تو حساس ترین لحظه ها بیاد به پاهام بچسبه.
داره یه سالش میشه‌. همسرم چندشب پیش میگفت چه امسال سال عجیب و سختی بود.من گفتم اره همش اتفاقای عجیب افتاد.
گفت نه برا خودم میگم.
با خودم فکر کردم دو تا مسئله مالی و ترافیک کاری روش اثری گذاشته که میگه سال سختی بود!
پس من چی باید بگم؟
اون که شب بیداری نداشته؟ اون که تا چشماش گرم‌ خواب میشد اما ذهنش آماده نبود تا با کوچیکترین تکون بچه بلند شه و بهش رسیدگی کنه؟
اون که یهو نصفه شب با صدای خس خس سینه بچه ش بیدار نشد؟ یهو نصفه شب با تب بالا شوکه نشد؟
اون که تا پنج صبح بچه رو روی پاهاش تکون نمیداد؟
صبح وقتی مست خواب بود مجبور نبود بیدار شه و پوشک بچه رو عوض کنه؟
اون تا حالا شده بچه رو ببره حموم ببینه یهو‌ آب سرد شده؟بعد بیاد بشینه بالا سر بچه ش که پتو پیچش کرده زنگ بزنه به روانشناس و زار زار اشک بریزه؟