۳ پاسخ

مبارک باشه عزیزم قدمش پر خیروبرکت

لطفاً درخواست بدین

انشالله بسلامتی بگذرونی🥲
🥰🥰🥰

سوال های مرتبط

مامان 🎀𝒟𝑒𝓁𝓋𝒾𝓃 مامان 🎀𝒟𝑒𝓁𝓋𝒾𝓃 ۱۷ ماهگی
#برنامه‌غذایی مناسب برای #شش_ماهگی
#شروع_غذای_کمکی

شنبه: صبح: 2 قاشق فرنی + نصف زرده تخم مرغ - میان وعده صبح: 3 تا 4 قاشق حریره - ظهر: 4 تا 6 قاشق سوپ -  عصر: 4 قاشق فرنی + 2 قاشق سیب رنده شده -  شب: 4 تا 6 قاشق سوپ

یکشنبه: صبح: 2 قاشق حریره + نصف زرده تخم مرغ - میان وعده صبح: 3 تا 4 قاشق فرنی - ظهر: 4 تا 6 قاشق سوپ -  عصر: 4 قاشق فرنی + 2 قاشق هلو رنده شده -  شب: 4 تا 6 قاشق سوپ

دوشنبه: صبح: 2 قاشق فرنی + نصف زرده تخم مرغ - میان وعده صبح: 3 تا 4 قاشق حریره - ظهر: 4 تا 6 قاشق سوپ -  عصر: 4 قاشق فرنی + 2 قاشق پوره سیب یا گلابی -  شب: 4 تا 6 قاشق سوپ

سه شنبه:  صبح: 2 قاشق حریره + نصف زرده تخم مرغ - میان وعده صبح: 3 تا 4 قاشق فرنی - ظهر: 4 تا 6 قاشق سوپ -  عصر: 4 قاشق فرنی + 2 قاشق موز رنده شده -  شب: 4 تا 6 قاشق سوپ

چهارشنبه:  صبح: 2 قاشق فرنی + نصف زرده تخم مرغ - میان وعده صبح: 3 تا 4 قاشق حریره - ظهر: 4 تا 6 قاشق سوپ -  عصر: 6 قاشق حریره -  شب: 4 تا 6 قاشق سوپ

پنجشنبه: صبح: 2 قاشق حریره + نصف زرده تخم مرغ - میان وعده صبح: 3 تا 4 قاشق فرنی - ظهر: 4 تا 6 قاشق سوپ -  عصر: 4 قاشق فرنی + 2 قاشق سیب رنده شده -  شب: 4 تا 6 قاشق سوپ
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
سوال:تجربه زایمان طبیعی من :
۱۸ ام ۴۰ هفتم تکمیل میشد و دکترم گفت تا ۱۸ ام دردت نگرفت بیمارستان بستری میشی ۱۶ ام شبش پیاده روی طولانی کردم تند تند راه رفتم اومدم خونه رابطه و بعدش دوش آب گرم بعدش احساس کردم شکمم بیش از حد داره سفت میشه کمرم هم درد میگیره هر دفعه باهاش زیر شکمم هم احساس فشار داشتم گفتم احتمالا یبوست شدم یا مشکل روده هامه تا صبح همینجوری بود و من بیدار رو مبل درازکش بودم گفتم شدید شد برم بیمارستان خلاصه صبح ساعت ۹ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت یک سانتی و ان اس تی که گرفت هر پنج دقیقه درد زایمان دیده شد بعد یکساعت دوباره معاینه کرد شده بودم سه سانت بستری شدم دیگه دکتر فرصت داد تا شب خودم پیشرفت کنم نه با آمپول فشار منم درد خاصی نداشتم تا شب ساعت نه و نیم همون سه سانت بودم تا اینکه دکترم گفت آمپول فشار بزنید آمپول فشار زدن و کیسه آبم پاره کردن دردام داشت زیاد میشد و برام غیر قابل تحمل دیگه گفتم اپیدورال بزنن اپیدورال که زدن دردم گم شد و گیج شدم و دستگاه اکسیژن بهم وصل کردن و من تا ۶ و نیم صبح همینجوری گیج بودم و در حال خواب و بیدار شدن بودم و تا اینکه فول شدم و دکترم اومد و زایمان کردم اصلا دردی نفهمیدم موقع اومدن بچه چون بی حس بودم فقط اینکه شکمم فشار میدادن خیلی بد بود درد داشت و بخیه زدن رو هم اصلا نفهمیدم
ان شاءالله زایمان خوب قسمت همتون🤲
مامان 🩵کیان🩵 مامان 🩵کیان🩵 ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳
ببخشید که دیر میشه پارت ها پسرم بغلمه داره شیر میخوره
خلاصه ماما گفت دردام ۵ دقیقه یکبار شد برو بیمارستان
ساعت ۴ صبح بود که دردای من شد ۶ دقیقه یکبار که دیگه ماما گفت برو معاینه شو ببینن چند سانتی
ماهم همه وسایلا و ساک نی نی رو برداشتیم و رفتیم بیمارستان
تشکیل پرونده یه مقدار طول کشید و دکتر اونجا معاینه کرد گفت ۲ سانتی .نیم ساعت راه برو بیا دوباره معاینه ت کنم
نیم ساعت راه رفتم دوباره معاینه کرد گفت ۴ سانتی .لباس بیمارستان داد گفت آماده شو ببرنت بلوک زایمان
تا من آماده بشم و رفتم اتاق زایمان ساعت ۷ صبح شد
دیگه تو اتاق زایمان گفتن بخواب نوار قلب بگیرم یه نیم ساعتی گرفت دید نوار قلب خوب نیست منم این وسطا دردم داشت زیادتر میشد
دوباره نوار قلب گرفت و ان اس تی وصل کرد که گفت ۴ سانت بازی ولی دردات خوب و منظم نیست .آمپول فشار آورد برام زد که دردای من قشنگ شد ۵ برابر
من تا قبل این اصلا سرو صدا نمیکردم سعی می‌کردم دردامو با تنفس کنترل کنم ولی وقتی آمپول فشار زد دیگه واقعا خیلی دردام شدید شد فقط میگفتم خدایا منو بکش
این وسط ماما همراهمم نیومد و یکی دیگه رو جای خودش فرستاد ولی اونم خیلی خوب بود ماساژم میداد کمک می‌کرد دردامو کنترل کنم
مامان آرشـــام🧸💙 مامان آرشـــام🧸💙 ۳ ماهگی