۶ پاسخ

نفهمیدم چی گفتی

نه خوب دادی جوابشو منم شوهر خیلی من کوچک بی اهمیت می‌کنه اینقد شبی کفری هستم رفته مراسم پرسه شوهر خالش مارو نبرد بهونه بچه هارو در میاره منم میگم زن همیشه کنار شوهرش باید باشه اگه من بچه دارم تو هم داری یا باهم بریم یا هیچ کدوم ولی انگاری بدش میاد من همراش برم جای

اصلا متوجه نشدم 🙂

نفهمیدم چی شد

😕😕😕😕😕😕😕

بی خیال بابا سر اول دوم مگه دعوا میکنن

سوال های مرتبط

مامان آقا جاوید مامان آقا جاوید ۹ ماهگی
چقد من بدبختم بخدا حالم از زندگیم بهم میخوره
دیروز ب شوهرم گفتم شام چی بذارم گفت یوپ ک داریم یکم آب بش اضاف کن زیاد شه سرماخوردم همونو میخورم
دم دمای اومدنش یکم ورمیشل و اب ریختم تو سوپ و گرمش کردم
اومد گفت بچه را بده حمام کنم
از حمام ک اومد رفت سرقابلمه گف پ میخواس یذره شلغمی چیزی بریزی توش گفتم شلغم ک دیگ نمیشه تو سوپ پخته ریخت نمیپزه
گف پ شلغم دیگ پختن داره
(حالا چند وقت پیش با شلغم پخته بودم گفت معده م ورنمیداره دیگ شلغم نریز تو سوپ)
بعد ب حالت لج دراومد گفت اصلا نمخوام من تخم مرغ میخورم برا توم بپزم گفتم ن
تخم مرغا را برداشت وگفت تو بلد نیستی ی غذا بذاری
گفتم مگ احمقام بلدن چیزی بپزن
گفت ها پ احمق نیستی تو میخواستی آبرو منا ببری ب مامانت گفتی برنج درست کن بیار و یکی خوابوند تو گوشم
جاوید بغلم بود گفتم خب بسه دیگ بچه بغلمه
دیگ هیچی نگفتم گفتم الان مث گاو کپ میکنه تو سرم یهو دستش میخوره یجا بچم یچیش میشه
و شروع کرد ب حرف زدن
بعد دراومده ب جاوید میگه نچسب ب او ککه(من) بو گند میگیری

اهل نفرین نیستما ولی امیدوارم دردی دچارش بشه ک نتونه بره حمام
بو گندش همه جا را برداره و برا حمام له له بزنه ک من ک تازه از حمام هم اومده باشمم بم پیگه بو میدی