از مادرشوهر من مزخرف نیسبخدا انقد اعصابمو خورد کردا
امدیم روستا شوهرم مارو میخواست بزاره بره فردا بیاد بمونیم شنبه برگردیم باز خونمون حالا این مزخرف هی میگه میخوای بمونی ی بار ن دوبار هزار بار گف یعنی منم گیج ساکت مونده بودم امدم سوار شدم ماشین گفتم میام نمیمونم شوهرم گف من بخاطر تو امدم ول کن مامانمو محل نده امدم گریه کردم آروم شدم بخدا

چرا هر چیزیو بزرگش میکنی راجب مادر شوهرت خو بیچاره ی سوال پرسیده اینک ناراحتی نداره واقعا کجاش اذیتت کرده چرا واقعا انقد جبهه گرفتی؟ جای من باشی ک از دست مادرشوهرم خود کشی میکنی دختر خوب من والا سالی یبار میزنگه ولی همه چیزو میپرسههه. زنگ نمیزنه هم یجور دیگ زهر داره اونجام میریم ک نگووووو انقدد اذیت دارهه ک نگووو

چرا من نمی‌فهمم یعنی چی

ای جان دلم ولش کن محلش نده
من امروزم یکم به شوهرم بحثم شد مادرشوهرم زنگ زد گفت چیشده چرا ناراحتی گفتم با آرتان دعوام شده
گفت گوشیو بده حسابی دعواش کرد مجبورش کرد برام گل کادو بخره ازم معذرت خواهی کنه اونم رفت یه دستبند طلا خرید با یه دسته گل
با اینکه دعوای جدی نبود همش لجبازی من بود

میخوای بمونی برای چی؟ جایی بمون که خوش بگذره عزیزم

تو‌ که میخواستی خونه مامانت بمونی دیگه به اون چه ربطی داشت میخوای بمونی یا نه بعدام زرنگ باش دختر وقتی می‌پرسی توام بگو آره می‌خوام بمونم مشکلیه؟

خب چی شده ؟ سوال پرسیده میخوای بمونی یا ن

نمک داره

وووای 🤣