خیلی دوست دارم پدر باشم😑
پدر خانواده خیلی وقته خوابیده
دخترم سرما خورده
پسرمم امروز بردم واکسن ۴ماهگی زدم
تازه یکم اروم شده خیلی گریه وبیقراری میکنه



مادر خانواده کم آورده☹️😓

عکس دختر قگشنم دیشب بود مهمان داشتم

تازه در نهایت پدر رو بیشتر دوست دارن

منم دوست دارم

لباسش عین برای پسر منه

منم یک دختر کلاس اولی دارم خیلی باهاش درس کار میکنم پسرم شبا تا ۳،۴ بیداره دیشب شوهرم ساعت ۴ آمد گفت برو بخواب من محمد میخوابونم گفتم چرا نخوابیده. گفت آخه یک ساعت داری میگی لالا لالا بنویس بادام

شوهر من امروز میخواس بره عراق من دیشب براش ۴مدل غذا درست کردم لباساشو شستم خونه رو مرتب کردم ظرفارو شستم ساکشو اماده کردم دهنم سرویس شد خودشم از ساعت ۸تخت گرفت خوابید پسرمم هی از پاچم گرفت و گریه کرد فقط هریکساعت یبار بلند میشد با دوس دختر ل ا شیش چت میکردو قربون صدقش میرفت من مث خر براش حمالی میکردم قربون صدقه یه ج ن د ه میره

و مادر این خانواده پودر شده با4تا بچه و شوهری که نیس و یه زنگ هم نمیزنه

وای پسر‌من‌زدم یعنی تا خوده صبح بیدار بودیم فقط‌بی قراری می‌کرد
خیلی سخته واقعاا تبش هم خیلی بالا بود مواظبش باش

واقعا ما مادرا خیلی قوی هستیم بیشتر مسعولیت ها با ماست🥲

صبر بده خواهر😢

اره واقعا ، با اینکه کار بیرونم سخته ولی حداقل فقط یه دغدغه فکری داری
مادری واقعا سخته باید فکر هزارچیز بچه رو بکنی

آخ آخ ک چقدر درکت میکنم
مادر این خانواده هم آسفالت شد