زن داداشش باگریه گفت سحر خدا شاهده من قصد بدی نداشتم....
خواستم به زندگیتون کمکی کرده باشم......
اما این کمک نیست ظلمه.....
من این بچه رو نمیخام و ازشرش خلاص میشم.....
دیگه بقیه صدامونو شنیدن و در کمال تعجب همشون خوشحال بودن......
بهنام بدون توجه به بقیه منو گرفت بغلش و دور خونه میچرخوند.....
هر چی داد و بیداد کردم انگار نه انگار.....
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.