۱۲ پاسخ

منم دقیقا همین حس شمارو داشتم ولی آنقدر راحت بود راحت بود که باورم نمیشد

بچه من همین بچه شماست یه ماهه گرفتم

پسر منم همینطوری بوووووود و فکر میکردم غیرممکنه از ۲۰ ماهگی شروع کردم تدریجی گرفتمش خداروشکر سخت نبود

ببین یهو ازش نگیر منم میخوام بگیریم روز بااینکه دو سه روزی اذیت میکرد میخواست بهش ندادم به امید خدا فعلا قطع کردم شبم یکی دوماه دیگه خدا بخواد اونم قطع میکنم

تلخک و اینام هرچی میزدم بدتر میخوردش براش مهم نبود

هییییچ بچه ای از پسر من وابسته تر نبود
یعنی ۲۴ ساعته باید آویزون من بود
هیچ جوره نتونستم بگیرمش شوهرمم همکاری نمیکرد همش دعوام میکرد میگفت خب تا بره مدرسه شیر بده بهش مگه چیه؟😵‍💫
منم آخر ده روز رفتم خونه بابام به ضرب فلفل تند و با گریه و زاری فراوان در حدی که من و مامانم و بچم پس میفتادیم از گریه بابام آب قند میداد بهمون

ده شبانه روز طول کشید تا ترکش دادیم
بعدم که بخاطر فلفل سینم زخم شد و...😓
بخاطر همین خیلی میترسیدم سر برکه هم همین مشکل پیش بیاد که کلا خود ب خود شیرم خشک شد به اونجا نرسید

منم دقیقا شده کابوسم دخترم خیلی وابسته است موندم چطور بگیرمش بچه ام اذیت نشه 😔😔😔

میتونی بابا سخت نیس

پسر منم وابسته بود من کم‌کم ازش گرفتم .

صبر زرد بزن

پسر منم همینه و من هرچی سعی کردم کم کنم نشد گفتم صبر زرد بگیرم تلخک بزنم

عزیزم تلخک نگیر صبر زرد بگیر
تلخک شیمیاییه

سوال های مرتبط