۱۳ پاسخ

درست روز سالگرد عروسیم🥰👌

منم پارسال این موقع ها نمیدونسم شب یلدا امسال یه عروسک داشتیم ازته دل دعا میکنم قسمت اونا ک آرزودارن

ایشالاه
چه لحظه خوبیههه ولی

چه قشنگ 😍😍😍😍

ای جان چقدر قشنگ 😍😍
خدا حفظش کنه
این حس وتجربه قشنگ انشاالله قسمت همه ی اقدامیا 🤲

یعنی میشه منم تا روز پدر باردار بشم خوشحال کنم خدایا به منم نگاه کن

یعنی میشه منم روز پدر شوهرم رو اینجوری سوپرایز کنم

ایجانم واسه ی منم دعا کن توروخدا

روز پدر کی هس

منو تو مگ باهم نبودیم ؟من ۲۲بهمن فهمیدم باردارم😐چقد دیر فهمیدم😂😂

ای جان خدا برات حفظش کنه قشنگم قسمت همه چشم انتظارا😍

الهی عزیزم خدا هم پدرتو هم همسرتو هم گل پسری حفظش کنه😍🥰❤️

اخی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ویهان مامان ویهان ۶ ماهگی
پارت پنجم ❎️❎️❎️❎️
اونشب مرتب برام سرم‌وصل کردن هر دو ساعت یبار خدمه برام‌شیاف میزاشت حالم خوب بود درد خاصی نداشتم ،، خلاصه برای اونایی ک ترس از اتاق عمل و سزارین دارن بگم واقعا هیچ اتفاق خاصی قرار نیست بیفته هیچ ترسی نداره البته ک آدما متفاوت ن، ولی من بازم برگردم عقب حتما حتما انتخابم سزارینه ✨️ ی نکته دیگه راجب بخیه ها کشیدنش ک اصلا درد نداره( برا اونایی میگم ک مث من از همه چی میترسن ) هر روز دوش بگیرید و بخیه هارو با شامپو بچه بشورید و با باد سشوار خشک کنید ❤️ راجب بیمارستان توحید بگم که ساختارش قدیمه چونکه موقع ساخت برای استفاده مسکونی ساخته شده نه بیمارستان تا حدودی قدیمی هست ولی بینهایت تمیز پرسنل آگاه مسولیت پذیر و مهربونی داره ،، راجب دکتر ملکشاهیانم ک بخوام بگم بیست بیست کارش اونایی ک مریضش بودن در جریانن چقد کارش خفنه مرتب ترین بخیه هارو برام زدن اونجوری ک نگاه میکنم کیف میکنم ، خطاب ب مامانایی بارداری ک چشم انتظارن ؛ قشنگ ترین روزا در انتظارتون با وجود همه سختی ها هر بار ک ب بچه تون نگاه کنید خواهی گفت ب همه ی اون سختی ها می ارزید🫂❤️
برای همه آرزو موفقیت و تندرستی دارم انشالله ک بچه هامون با مهر پدر و مادر بزرگ شن و عاقبت بخیر 🤍 مرسی ک خوندید
مامان دِلیار🩷 مامان دِلیار🩷 ۵ ماهگی
یه تجربه بنویسم براتون که مثل من به هر دکتری اعتماد نکنین
من دخترم گاهی بالا میاورد اون اوایل بخاطر اینکه زیاد میخورد
من بلد نبودم بخاطر اینه بردم دکتر گفتم فک کنم رفلاکس داره این دکترم پودر اسمپرازول داد گف با یه قاشق اب جوشیده سرد شده هر روز ناشتا بهش میدی
دختر من نه تنها خوب نشد بدتر شد و یه چیزی انگار میومد تو گلوش
به دکتره گفتم اینجوریه گف خب فاموتیدین هم بعش بده
دادم ولی نمیدونستم چطور بدم کی بدم خلاصه ول کردم دیگ ندادم چون هیچ تغییری نمیکرد
تا این که دیگ کلا شیر نخورد بخاطر رفلاکسش
بردمش پیش یه دکتر کاربلد یه پیرمرد بود که ۱۸ساله بازنشست شده ولی همچنان ب طبابت ادامه میداد
همه چی بچم چک کرد بهش گفتم این داروها رو دادم میخاست سرش بکوبه ب دیوار
گف ب نوزاد تو این سن نباید این همه دارو داد
و مصرف اسمپرازول و فاموتیدین پوکی استخوان میاره
قسمت شکمی رو هم با گوشی گوش کرد گف بچه رفلاکس نداره این نشونه هام ک میگی واسه رفلاکس نیس
قبل از داروی رفلاکس باید سونو بدن نوزادا ک مطمعن شیم رفلاکسه نمیشه تا بالا اورد بگیم رفلاکسه!
بنی هر نشونه ای ک میدونستم دلیار داره بهش گفتم گف نه رفلاکس نیس
اخرش گف سه ماهش شد بیار سونو شکمی بنویسم
تا اون موقع هم نیم سیسی صبح ناشتا با شب موقع خاب بهش فاموتیدین بده
گف سرخود نباید بدون دیدن سونو داروی رفلاکس داد
ینی از اون روز بچم سبک شد راحت شد که اون پودر اشغال دیگ بهش نمیدم
گفتم بگم بهتون مثل من ناآگاهانه بچه هاتون اذیت نکنین
اون پودر بی ناموس انقددد شیرینه مثل اون شربت ک واس ازمایش گلوکز خوردیم میمونه بچم چجوری میخورد بمیرم براش😞😞
ینی دکتر قبلیه تا میتونست دارو داده بود بچم وقت نمیکرد شیر بخوره
همه رو ریختم دور الان حال جفتمون خوبه