یک ماه بیشتر یاسین شبا تو خواب مدام جیغ میزنه و با چشم بسته گریه میکنه همه فکر کردیم از دندونه تا دیشب دیگه خیلی نگران شدم چون خبری از دندون نیست و یاسینم تا صب شاید ۱۰ الی ۱۵بار با گریه بلند بشه با چشم بسته. شوهرم دوماهه حقوق نگرفته صب بردمش بهداشت دکتر گفت ببرش گوش و حلقو بینی چک بشه ممکنه بخاطر رفلاکس و الرژیش عفونت گوش گرفته باشه یا حلق .خلاصه نوبت زدم برا عصر متخصص گوشو حلقو بینی ببرمش.متخصص تغذیه هم تو بهداشت ویزیتش کرد و کلی باهام حرف زد راجب حساسیت و الرژیش مجدد یاداوری کرد ک الرژیش شدیده و خیلی مراقب برنامه غذاییش باشم و یه لیست بلند بالا از غیر مجاز ها بهم گفت و خداقوت گفت تخشم گفت خیلی سخته یاسین کیس سختیه استراحت کن در روز تا روحیه خوبی داشته باشی چون سخته هی بچه بالا بیاره هی علائم گوارشی هی کهیر ...
خدا کمکم کنه من میخوام براش بهترین باشم .بلا از بچه ها دور باشه ک مادر پدرا تموم میشن با مریضیه بچها

۶ پاسخ

اخی عزیزم بهت حق میدم بیشترین سختی مادر میکشه نابود میشه تا بچه بزرگ بشه خودم اوایل خیلی خیلی اذیت شدم تکوتنها آدم بخوای از پسش بربیایی اگه یکی باشه کمک حالت واقعا خوبه تو قطعا یه مادر قوی فوق العاده هسی من به هم نوع های خودم افتخار میکنم 😍😍😍 انشالله آقا پسرتم همیشه سالم سلامت باشه

إن شاء الله حالش خوب میشه
إن شاء الله بسلامتی این روزها میگذره و پسرت بزرگ میشه و عاقیت بخیر و سعادتمند میشه
و باعث افتخار شما میشه
از چهره ی زیباش معلومه مرد با شخصیت و مهمی میشه در آینده
ما شاء الله لا حول و لا قوة إلا باللّٰه

عزیزم چند روزه دختر من تو خواب همینجوری گریه میکنه ممنون میشم اگه از گوشش نبود ی تاپیک بزاری

واقعا خدا قوت عزیزم،دختر منم همینجوز شده ۲-۳ هفتس..از چت جی بی نی پرسیدم🤣🤣گفت بچه ها از ۶ماه به بعد معمولا اینجوری میشن برای رشدشونه🤪

لیست غیر مجازا هاشو ببینم

لیست غذای ممنوع میشه بفرستی ببینم

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۱ ماهگی
یاسینو بردم دکتر گوش و حلق و بینی گفت خداروشکر گوشش عفونی نیست ولی چشتون روز بدنبینه که تا این چوب بستنیو کرد ته حلق یاسین برا چک کردن حلقش بچم عوق زد تحریک شد هرچی خورده بود تو مطب دکتر رو منو خودش بالا اورد.شانس اوردم من همیشه باهام دوست لباس اضافه و پارچه کلا همه چی میبرم ‌ .بردم تو سرویس شستمش کامل از سر تا پاهاش حتی جوراب و کلاهشم عوص کردم دکتر گفت هروز اینطور بالا میاره؟گفتم بله گفتم ک رفلاکس داره گفت ببرش دکتر گفتم بردم بعد منشیش ک داشت زمینو پاک میکرد گفت معلومه دفعه اولش نبود چون سریع ارومش کردی و عوضش کردی . از مطب اومدیم بیرون یاس تو بغلم خوابش برد گذاشتم تو کالسکش شوهرم گفت چقد زندگیمون سخت شده خدا کنه این سختی رو زودتر خدا برامون جبران کنه مخصوصا برای تو خیلی استراحتت کمه و سعی میکنی بیشتر از توانت برا یاسین صبروحوصله داشته باشی ،شوهرم بهم ریخته بود با دیدن این وضع یاسین تو مطب دکتر جلو همه‌ .من برام خیلی عادی تره تا همسرم. تا برسیم خونه تو خودش بود . 😪
خدارو هزار مرتبه شکر ک گوشش عفونت نداشت خیلی خوشحال شدم گفتم ب شماهم بگم
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۱ ماهگی
در راستای تاپیک قبلیم من فقط پیش شما مینالم وگرنه از صب یاسینو بردم کلی تو کالسکه دور دادم تا یکم هوا بخوره. ظهرم همسرم خواب بود یاسین طبق معمول درحال شیطونی لباس کردم تنش بردمش تو کوچه تا بچه ها بازی میکنن نگاهشون کنه یا میبرمش پارک پیش خونمون با وسایل بازی کنه. تو خونه هم تاب داره با کلی وسیله و اسباب بازی ک دیگه جا خودمون نیس از وسایلا یاسین. تازه خسته ک بشه براش فیلما خودشو پلی میکنم ببینه . تو خونه ما قبل خوابش روتینش انجام میشه خونه تاریک میشه و لالاییش رو میزاریم ولی مثلا از ۱۱ شب تا ساعت دونیم دیشب طول کشید . تندی نمیکنم باهاش تمام سعیمو میکنم عصبی نشم و باهاش راه بیام دیشب دیگه اینقد اذیتم کرد سر خوابیدن اومدم تو حیاط برا اروم کردن خودم دستو صورتمو با اب یخ شستم . میدونی بخدا بچه ها باهم فرق دارن یاسین اروم نیس خیلی بدقلقه خیلی .و من با تمام صبوریم کم میارم . مامانا خداقوت بهتون خدا توانتونو زیاد کنه و تنتون سلامت .ما اگه مریض بشیم یا یه ساعت نباشیم زندگیامون رو هواس بخدا