۳ پاسخ

من اوایل نصف شب بیدارمیشدم پوشکشوعوض کنم یهوجیش وپی پی میکردروم 😂

😅😅😅😅 آخه ننه جانم😍

دوبار بچم‌داره رو پیرهن شلوارم جیش میکنه باید عادت کنیم گلم

سوال های مرتبط

مامان آرشا مامان آرشا ۲ ماهگی
# پارت چهارم زایمانم
رفتم اتاق عمل مث بی کس ها شده بودم دلم گرفته بود اصلا نمیترسیدم فقط ی حس عجیبی داشتم فقط میخاستم یکی بغلم کنه بگه من هستم تنها نیستی🥹
من بودم و ی زن مهربون دیگ
داشتیم حرف میزدیم ک ی آقا اومد سوال های مورد نیاز رو پرسید و گف برین داخل
رفتم داخل ی آقا اومد جلوم و گف بیا بریم
افتادم دنبالش رفتم🤣
ی اتاق باز شد تصورات اتاق عملی ک داشتم اصلا اون نبود ی اتاق کوچیک با ی تخت و معمولی اصلا ن چاقویی دیدم ن تیزی🤣🤣
دکتر مهربونم اومد بهم دست داد گف ببینین مریض من چقد خوشگله ☺️
منم گفتم مرسی مرسی💃🏻
تیم اتاق عمل خیلی مهربون بودن همشون مرد بودن هوامو داشتن
دکتر بیهوشی اومد امپول رو زد اصلا درد نداشت گف پاهات گز گز میکنه گفتم تا حدودی گف پس دراز بکش
دراز کشیدم ی آقا گف دستاتو ببندم؟؟گفتم نه گف پس نمیبندم و لبخند زد بهم
قشنگ حس آرامش میدادن بهم
گف اگه حالت تهوع اومد بهت بهم بگیا اصلا نترس باشه؟ گفتم باشه
بعد دکتر بیهوشیم گف دخترم شاید تنگی نفس بگیری نترس چیزی نیس تو نفستو راحت بکش گفتم چشم
☺️💃🏻
مامان توت فرنگی🍓 مامان توت فرنگی🍓 ۳ ماهگی
_تجربم از اولین حموم کردن دخترم به تنهایی_
خب حموم من تو تراسه و طبیعتا سرده برا همین دو دیقه آب داغه داغ از دوش ول کردم تا یکم گرم شه
داخل وان حمام دخترم پتو گذاشتم کیسه خوابشو گذاشتم یه زیرانداز تعویض گذاشتم که اگه جیش کرد زیریا خیس نشن و از روش حوله رو پهن کردم آماده گذاشتم گوشه حموم که خیس هم نشه
لباساشو آماده کردم گذاشتم پیش شومینه که گرم شن و خودشو هم به پتو دورپیچش پیچیدم و بردمش
اول دراز کردم تو همون وانش که پتو گذاشته بودم و لباسامو درآوردم
از قبل وان حموم رو با آب ‌مناسب حموم کردنش پر کرده بودم، یه پارچه خشک کن انداختم رو پاهام و بچه رو برداشتم بغلم و لباساشو درآوردم
بعد از پاهاش شروع کردم خیس کردم تا گردنش و لیف کشیدم تمیز و ماساژش دادم یکم (سرشو خیس نکردم گفتم سرما نخوره)
بعد به شکم خوابوندمش رو پاهام و سرشو خیس کردم(برا اینکه آب نره تو گوشاش)
شامپو زدم به سرش قشنگ ماساژ دادم و آب ریختم شستم
بعد نشوندمش بغلم و ماساژ میدادم و آب میریختم روش (بچم دو هفته بود بدنش آب ندیده بود گفتم حتما کل بدنش اذیته😑)
آخر سر هم دوش رو ول کردم کامل بردم زیر آب و دراز کردمش تو همون وانی که پتو و حوله توش گذاشته بودم و دکمه کیسه خوابشو بستم سرمانخوره و دورپیچشم انداختم روش
سریع خودمو خشک کردم و لباسامو پوشیدم بغلش کردم اومدیم بیرون و تمام😁
به همین سادگی و خوشمزگی
فکر نمیکردم انقدر آسون باشه خیلی میترسیدم😂
اینم تنگ بلور من که داره از تمیزی برق میزنه😁✨