خدایا هزاران مرتبه تو را شاکرم

پارسال این موقع چقدر حالام بد بود هم گشنه ام بود هم از غذا بدم میومد ، همش سردم بود ، بو نون نانوایی سنگگ نزدیک خونمون خیلی رو مخ بود و حالم رو بدتر میکرد و منم که یکسره به دختر بودن تو دلیم فکر میکردم
و اینم از الان که تو بغلمه ، عاشقتم فاطمه جونم ❤️❤️❤️

۴ پاسخ

خداحفظش کنه عزیزم😍😍

خداحفظش کنه عزیزم

الهی گلم خداببخشه انشالله عاقبت بخیریش

خداحفظش کنه گلم

مقالات مرتبط

آغوشی نوزاد
آغوشی نوزاد چیست | از چند ماهگی می‌توان کودک را در آغوشی گ...
غذا دادن به نوزاد از کی شروع میشه
غذا دادن به نوزاد از کی شروع میشه ؟
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
بیماری ام اس چگونه شروع می شود
بیماری ام اس چگونه شروع میشود؟ | علت و علائم بیماری ام اس(...

سوال های مرتبط

مامان اسرا گلی😍 مامان اسرا گلی😍 ۹ ماهگی
پارسال این موقع دخترکم اینقدی بود
اولین باری که صدای قلبشو شنیدم😍🥺
چقدر زود گذشت....
خدایا شکرت که الان صداش تو خونمون میاد🙏🏻
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نیلا مامان نیلا ۱۵ ماهگی
خانما تو رو خدا بیاین ...
دخترم همیشه وسط این بالشت شیر دهی ها میشینه چند دقیقه پیش هم نشسته بود داشت بازی می‌کرد (همینطوری که الان تو عکسه ) بعد یهو چرخید سرش خورد زمین زد زیر گریه ... زود آروم شد دوباره داره بازی میکنه ولی می ترسم ... یه دفعه هم شوهرم گذاشته بود تو کریر داشت می‌آورد تو اتاق یهو چشماش سیاهی رفت سرش گیج رفت بچه ام از تو کریر افتاد یک ساعت گریه میکرد... یه بار دیگه هم نزدیک بود از تو پتو بیفته انقدر الان از خودم بدم اومده که نمیتونم توصیف کنم احساس میکنم لیاقت دخترمو ندارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 👼Aysa💕🧸 مامان 👼Aysa💕🧸 ۴ ماهگی
امروز برای چکاپ ماه ۴ بردمش براش گوشاش رو هم سوراخ کرد خیلی از اونی که فکر میکردم راحت بود😍
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نَوای قلبم ✨🌈 مامان نَوای قلبم ✨🌈 ۱۰ ماهگی
خانما من از اون روز که صدای موشک ها اومد ، شیرم خیلی خیلی کم شده 🥲 آخه خونمون نزدیک پادگان بود که از اونجا موشکا رو فرستادن صداش وحشتناک بود فک نمیکردم ما داریم موشک میفرستیم همش فک میکردم الان که موشک میاد میزنه ب خونمون
خیییییییلی ترسیدم خیلی.
میگم نکنه شیرم بخاطر اون ترس خشک شده باشه؟🥲🥲🥲🥲
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان Nora مامان Nora ۱۲ ماهگی
امشب به مدت نیم ساعت چنان دلپیچه ای شدم که هر لحظه اش از شدت افت فشار فکر میردم با مخ میخورم تو کاشیای توالت .. ولی کل اون لحظه ها فقط تو فکر این بودم الان نورا چی میشه .. اگه بیدار شه من نباشم .. چقدر باید گریه کنه تا کسی صداش رو بشنوه ..
اولین بار بود تو حال بد به فکر یه موجود دیگه بودم نه خودم
حالا الان دارم فکر میکنم اگه تو سن بالاتر مریضیهای مهم تر داشته باشم .. استرس تنها بودن نورا رو باید چطور تحمل کنم !!!!؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱۰ ماهگی
پارسال همین موقع من تست بی بی چکم مثبت شده بود از شدت خوشحالی عین ابر بهار گریه میکردم، باورم نمیشد دارم مادر میشم 🥹❤
همون کوچولویی که پارسال اندازه مورچه بود تو شکمم حالا ۴ ماهش شده
الهی که هرکی منتظر نی نی هست خدا دامنش رو سبز کنه 😍❤✨
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان امیرصدرا مامان امیرصدرا ۹ ماهگی
رفتم قسمت نوت گوشیم ‌که پریودیم رو یاداشت کنم چشمم خورد به این قسمت. پارسال تقریبا همین موقع ها بود که فهمیدم باردارم.
یادش بخیر چقدر از خوشحالی گریه کردم. الان پسرم ۴ماهشه.
خوابیده کنارمو دارم‌نگاهش میکنم. خدایا شکرت🤲
قسمت همه چشم‌انتظارا
مامان آیهان مامان آیهان ۱۴ ماهگی
خیلی دوست دارم بدونم اونایی که وزن تولد بچه هاشون 4ونیم بوده مثلا 4 ماهگی یا 5 ماهگی چقد بودن آیهان بستری بود بخاطر زردی یه بچه رو اواردن البته مامانش هم بود ماشالله چقد درشت بود با خودم داشتم فک میکردم که این چرا اواردن اینجا بعد پرستار اومد گفت بذار تو دستگاه زردی بعد وزن بچه رو پرسید مامان گفت 4700 چندتا بچه دیگه ام بودن تو. دستگاه ولی این ماشاالله درشت بعد تازه طبیعی ام دنیا اوارده بود یعنی همه قیافه هامون اینطوری بود 😲😲 ولی خب دوست دارم ببینم الان چفد تپلی شده 😍
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان جوجو مامان جوجو ۹ ماهگی
سلاج خانما توروخدا بیایین بگین چرا دخترمن انقد عرق میکنه هم موقع شیرخوردن هم موقع خواب دیشب خیلی سرد بود طوری که من خودم سردم بود ولی دختر م پشتش خیس ابه تشکشو خیس کرده چرا اخه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 ۱۵ ماهگی
بچه ها دكتر برنامه غذايي كه به بچه هاتون داد به چ صورت بود؟
دختر من تو اين يك ماه وزن اضافه نكوده ميخوام بهش غذا بدم البته ي برنامه هم از دكترش گرفتم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان Avin🩷 مامان Avin🩷 ۱۶ ماهگی
پارسال این موقع بی بی چکم مثبت شده بود😭 یعنی ۱۰ ام ۱۱ اسفند متوجه شدم باردارم 🤰 خدارو هزار مرتبه شکر بابت این دست گل قشنگم که خدا بهمون داده 💖 چه روزای سخت اما شیرینی رو پارسال پشت سر گذاشتم سخت شیرین عین عسل چون قلبم تو وجودم بود🧚‍♀️این حسو برای تک تک خانوما میخوام🤍 دلم برای لحظه لحظه اش تنگ شده میدونم که سال دیگ ام برای امسال تنگ میشه و همچنین این رویه همیشه ادامه داره🥴
هیچ بنی بشری آوینم تو دنیا جای تو رو برای من نمیگیره تو تمام وجود عشق منی💖 از اولم عشق داشتیم دختر باشه بچم نمیگم پسر دوست نداشتیم و نداریم اتفاقا دلمون داداشی برای دخترم میخواد اما وقتی فکر میکردم بچم دختره قلبم اکلیلی میشد💖
یه روزی اینا رو بهش نشون میدم میگم که چقدر از عشقش بهش حرف زدم
😍💖میدونید دیگ معنی آوین یعنی عشق💖🧚‍♀️
دوست دارم جوجه کوچولو من🐣
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان لنا مامان لنا ۹ ماهگی
خانما امروز رفتم داخل ماشین تمیز کنم یه نسخه مال زمانی که دختر امده بود به دنیا همون جایی که ازمایش تروئید شنوایی سنجی داد بود دادن بودن بهم واسه دور سرش که کم بود که ببرم متخصص ولی چون حالم بد بود یادم رفت الان دیدمش تازه یادم افتاده الان ببرم متخصص رشدش خوب بود خیلی استرس گرفتم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیکان مامان آیکان ۸ ماهگی
۹آبان‌ پارسال ساعت ۸ فهمیدم‌ باردارم‌ هم‌ ذوقشو‌ داشتم هم میترسیدم‌ حالم بد شد مامانم پیشم بود دوتایی تا چن ساعت هم گریه کردیم‌ هم خندیدم‌ اون روز تو وجودم‌ یه حس شیرینی‌ بود که نمیدونم اصلا چجوری تعریفش کنم‌ به این فکر‌ میکردم دختره یا پسر
یا چن ماهشه‌ رفتم آزمایش خون‌ دادم مطمئن شدم‌ از همون موقعه از بتا بهم گفتن‌ پسره هر کی میگفت‌ پسره ذوق میکردم چون داداش نداشتم‌ آرزوم‌ بود داداش داشته باشم الان ۴ ماه شه‌ شده تمام زندگیم‌ امیدم‌ ستون خونم‌ وجودش‌ برام‌ انقدر قشنگه‌ که‌ دوس دارم از همه چیم‌ بخاطرش‌ بگذرم‌ خداروشکر‌ که دارمش‌ از خدا میخوام از حس مادر شدن همه‌ تجربه کنن❤
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان سوین مامان سوین ۸ ماهگی
سلام حالم خیلی بده شنبه واکسن دخترم رو زدن بعد ظهر دستو پاهاش یخ یخ بود ولی سرش گرم بود وقتی به پاهاش دست میزدم میلرزید پاهاش با تب سنج تبش رو گرفتم تبش ۳۸،۵ بود هرکاری میکردم پایین نمی‌اومد بعد دوساعت اومد پایین بعد از ساعت ۶ تا فردا ساعت ۳ ظهر همش تبش بالا بود میرفت تبش ۳۹،۲ هرکاری میکردم پایین نمی‌اومد همش دختر ناله میکرد از دستم کاری نمی‌اومد بکنم براش ۱۰۰ بار بمیرم واسه دختر 😭😭😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهورا مامان ماهورا ۱۵ ماهگی
سلام مامانا امروز شوهرم دشویی و حموم رو با وایتکس و جرم گیر شست و حالش بد شد بو تو کل خونه پچید دخترم تو اتاق بود زیاد بود نرفت تو اون اتاق کم بود ولی خودم بوش اذیتم کرد شیر خودم رو میدم به بچم برای دخترم بد نیست ?
مشاهده ۴ پاسخ دیگر