خدا ازشون نگذره دیشب حوالی ساعت ۱۰ اینا برادرشوهرم که ۲۲ سالشه خیلیم مودب و به کسی کاری نداره اهل دعوا اینام نیست پیاده میومد سمت خونه که دوتا موتور سوار مست با موتور میزنن بهش بعد پیاده میشن کتکش زدن سیرنشدن با قمه زدن تو بازوش با تاکسی خودشو رسونده خونه اومد خونمون گفت به مامانم اینا نگین منم دیدم بابا بازوش باز شده غرق خون بود بردیم بیمارستان بخیه زدن و تحت نظر دکتره میگن احتمالا سرش ضربه دیده ( تو دوربین اوفتادن خاز دیشب مادرشوهرم مدام درحال گریه کردنه دلم خیلی میسوزه براش😢

۸ پاسخ

اینم از امنیت !

درخواست دوستی بدید بهم

وایی خدا ازشون نگذره

خداروشکر که اونجا دوربین داشته

ماشالا اینجام شده تگزاس بیصاحاب خونه شده
انشالله سلامتیشو بدست بیاره عزیزم بلابدور

شکایت کنین خب

وااا مگخ میشه الکی کسی بزنند اخخ

خیر نبینن انشالله

مقالات مرتبط

حرف زدن کودک اوتیسم
حرف زدن کودک اوتیسم و درمان دیر حرف زدن+آموزش‌های لازم
غلت زدن کودک
غلت زدن کودک چیست و از چه سنی اتفاق می‌افتد؟
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...
علت زور زدن نوزاد و قرمز شدن صورت
علت زور زدن نوزاد و قرمز شدن صورت چیست؟

سوال های مرتبط

مامان ایهان مامان ایهان ۱۵ ماهگی
دیشب خونه مامانم اینا بودیم ساعت ۳ونیم شب با صدای گریه بلند آیهان بیدار شدم دیدم تو اتاق نیست یه لحظه دیدم از اتاق خواهرم صداش میاد رفتم دیدم نتونستم بره تو اتاق داره گریه می‌کنه نمی‌دونم تو اون تاریکی چطوری رفته بود الان دوباره که شب پاشه تو خونه بره اینور اونور ترسش افتاده به جونم نمیتونم بخوابم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۱۲ ماهگی
سلام مامانا دیشب عجب شب سختی بود آیهان با شیاف تبش پابین نیومد رفتیم بیمارستان آزمایش خون نوشتن با ادرار بعد دو ساعت جوابش اومد خداروشکر خوب بود هیچ مشکلی نبود ولی تبش پایین نمیومد اصلا یه امپول زد باز نیومد باز دوباره شیاف زدن اومد پایین ساعت 5 صبح اومدم خونه خدا به هیچ پدر و مادری نشون نده بچش مریض باشه راهی بیمارستان بشه خداروشکر امروز بهتره
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان مانیسا مامان مانیسا ۱۵ ماهگی
سلام خانما شبتون بخیر میگم شما به چشم زدن اعتقاد دارید؟امروز یه نفر اومده بود خونه مامانم اینا که به شدت حسودی من و زندکیمو میکنه به مامانم گفتم من نمیام گفت بیا دیگه حالا یه جیزی،گفته ول نمیکنی.منم با دخترم رفتم خونه مامانم اینا همه چی خوب بود شب که برگشتیم خونه خودمون دخترم داشت چهاردست و پا راه میرفت یهو ماش لیز،خورد انگار دندونش خورد تو لثش و لثش پر خون شد یعنی به نظر شما اون ادم چشمش زده یا اتفاق بوده؟
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۱۴ ماهگی
مامانا بچه های شما هم این مدلی هستن یا فقط دختر منم اینه؟تو خونه که خودمون دوتایی هستیم انقدر بهم میچسبه و دنبالم میاد که به هیچ کاری نمیرسم ولی وقتی کسی میاد خونمون دیگه کاری به کارم نداره،اینطوری شده که اطرافیان فکر میکنن من دروغ میگم که با بچه به هیچ کاری نمیرسم میگن بچه ت که خیلی آرومه ماشالا
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان باربد مامان باربد ۱۷ ماهگی
پارسال این موقع دقیقا رفتم پیاده روی و کیسه ابم پاره شد
سه روز بود مامانم میگفت صورتت معلومه زایمان میکنی
دردای کاذبم زیاد داشتم میگفت بیا خونمون نرفته بودم اون اومد خونه ما
میگفت زنی که وقت زایمانشه نباید تنها بمونه
شوهر منم معدن کار میکنه بهش زنگ میزدم دوساعت حداقل طول میکشید تا بمن برسه
خلاصه پارسال اینموقع روز سوم بود میخواستم برم بیمارستان برای معاینه
مامانم گفت اگه دهانه رحمت باز تر نشده بود من میرم خونمون دوروز دیگه دوباره میام
رفتیم و گفت تغییری نکردی ۳۹ هفته بودم یکسانت باز بود
اومدیم مامانمو بزاریم خونشون با ما هم فاصلش زیاده
دیدیم مامانم کلید نداره کسیم خونه نبود سر ظهر به ناچار برگشت خونه ما.من خیلی خسته بودم هی مامانم گفت نهار بخور گفتم میخوام بخوابم.یکم خوابیدم گیر دادم برم پیاده روی
مامانم خداروشکر باهام اومد.حر۱م گرفته بود چرا زایمان نمیکنم.تو برق افتاب رفتیم پارک پیاده روی نیم ساعتی راه رفتم که کیسه ابم وسط پارک پاره شد😱😱😱
خداروشکر میکنم فقط نرفت خونشون مامانم
اگه میرفت من سکته میکردم تنهایی از استرس.
ساعت ۱۲/۵ شبم اقا باربد بدنیا اومد و بخاطر نیم ساعت بجای ۲۱ مرداد شد متولد ۲۲ مرداد
😍😍😍😍
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۲ ماهگی
میگم یه سوال ، چطوری با بچه میتونید سفره یلدایی بچینید؟ چطوری میرسید ؟ چطوری میزاره اصن ؟
من به زور دو لقمه غذا میخورم ، قاچاقی دسشویی میرم
بچه هاتون آرومن؟
کمکی دارین؟
یا چییییی؟؟
من که دیشب خودمو انداختم خونه مامانم اینا ، امشبم انداختم خونه مادرشوهرم اینا🤣🤣🤣🤣🤣
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان هانا‌ خانم ❤️🍓 مامان هانا‌ خانم ❤️🍓 ۱ سالگی
خانما واکسن ابله مرغان و سرخک نیست خیلی زیاد شده مریضی که میگن تو مشهد هشدار زدن
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان قلب مادر❤️ مامان قلب مادر❤️ ۱۷ ماهگی
سلام روزتون بخیر
مامانا
من دخترم دیروز از روی میز افتاد همه با هم جیغ زدن از جیغ بقیه ترسیده
دردشم گرفت
خیلی گریه کرد بزور آرومش کردیم
بعد با دکترش حرف زدیم چندتا سوال کرد گفت چیزیش نیست
ولی ۶ ساعت مراقبت کنید
همه چی خوب بود ولی بی قرار بود
کمی هم بدنش گرم شده بود اما کلا چند روزه سرش گرمه خیلی
خلاصه بی قراری که کرد بردمش دکتر گوش و ... رو معاینه که کرد گفت هیچیش نیست
اما دیشب دخترم خوابید ساعت دو دیدم تب داره
استامینوفن دادم پاشویه کردم اومد پایین
فقطم سرش و کف دست و کف پاهاش داغ میشد
تو نت و حتی دکتر هم اصلا اسم تب رو برای ضربه نیاوردن
من ترسیدم شاید از ضربه باشه
اخه هیچ علامت دیگه هم نداره
ممکنه دندونش باشه؟؟ اخه سر لثه ش دیروز دیدم تیز شده
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اریا مامان اریا ۱۵ ماهگی
پارسال ساعت ۶ صبح همسر سرکار بود تنها و پیاده با حال بد رفتم بیمارستان گفتن شرایطت اوژانسیه باید بستری شی که بچه رو دنیا بیاریم زنگ مامانم و همسر زدم ولی قبول نکردم بستریم کنن بازم پیاده برگشتم خونمون البته مامانم خودشو رسوند بیمارستان🥹


خیلی میترسیدم ک بستری بشم حالمم خیلی بد بود همش میگفتم وقت بدنیا اومدنش نیست اینقد مقاومت کردم تا ساعت۲ ظهر ،،،

ک ساکمو اماده کردم به مامانم و همسر میگفتم امروزم بدنیا نمیاد،،، الکی چرا وسایل ببریم رفتیم بیمارستان همین ک وارد شدم کیسه آب جنین ترکید و بستری شدم همون لحظه سوپرایز شدم البته خیلیم ترسیدم و استرس و...

پسرم با سختی و اذییت خیلی زیاد ساعت ۱۹:۵۷ به دنیا اومد و تمام دنیای من شد لحظه بدنیا اومدن پسر من بهترین لحظه زندگیم بود و دوباره متولد شدم 🤎
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اریا مامان اریا ۱۵ ماهگی
پارسال ساعت ۶ صبح همسر سرکار بود تنها و پیاده با حال بد رفتم بیمارستان گفتن شرایطت اوژانسیه باید بستری شی که بچه رو دنیا بیاریم زنگ مامانم و همسر زدم ولی قبول نکردم بستریم کنن بازم پیاده برگشتم خونمون البته مامانم خودشو رسوند بیمارستان🥹


خیلی میترسیدم ک بستری بشم حالمم خیلی بد بود همش میگفتم وقت بدنیا اومدنش نیست اینقد مقاومت کردم تا ساعت۲ ظهر ،،،

ک ساکمو اماده کردم به مامانم و همسر میگفتم امروزم بدنیا نمیاد،،، الکی چرا وسایل ببریم رفتیم بیمارستان همین ک وارد شدم کیسه آب جنین ترکید و بستری شدم همون لحظه سوپرایز شدم البته خیلیم ترسیدم و استرس ،،،



پسرم با سختی و اذییت خیلی زیاد ساعت ۱۹:۵۷ به دنیا اومد و تمام دنیای من شد لحظه بدنیا اومدن پسر من بهترین لحظه زندگیم بود و دوباره متولد شدم 🤎
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رستا ♥️ مامان رستا ♥️ ۱۳ ماهگی
خانما واکسن دختر من رو به پای راستش زدن ، من تو گهواره دیده بودم به دستش میزنن
مامان دلـــوین❤️ مامان دلـــوین❤️ ۱۷ ماهگی
سلام خانما دلوین تازگیاا خیلی جیغ میزنه هر چی که بخواد انگار با جیغ میخواد که باید اونو بهش بدیم بچه های شماهم اینطورن؟
خیلی نگرانم همش میگم با جیغ زدن میخواد به خواسته هایش برسه بزرگ سه تو سرش میمونه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نلین مامان نلین ۱۲ ماهگی
مامانا یه سوال
بچه هاتون هربار که میخوابن پا میشن بهشون غذا میدین؟
من دخترم صب ۱۱ که پا میشه صبحونه میدم با قطره و شیر بعد ۲ اینا خوابش میاد ناهار میدم بعد شیر میخابه تا ساعت ۴.۵ اینا بیدار میشه باز غذا میدم بعضیوقتا میوه اینام میدم اونم دوس نداره زیاد بعد باز ۸ اینا یه چرت میزنه بیدار میشه غذا میدم دیگه بستگی داره ۱۰ اینا بخوابه دیگه تموم ولی ۱۱.۱۲ اینا بخابه باز غذا میدم بعد میخابونمش بنظرتون زیاد نیست؟ لاغرم هست آخه خوب میخوره ولی چاق نمیشه ۱ سالشه ۹ کیلوعه ولی یک ثانیه نمیشینه غذاشم با بدو بدو میخوره کلا لحظه ای که میخوابه میشینه همین
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رادوین مامان رادوین ۱ سالگی
اومدیم مسافرت خونه مادرشوهرم اینا بعد سه ماه .
خواهرشوهرم اومد دید شیرخشک درست میکنم گفت تو هنوز شیرخشک میدی قطع اش فقط ببندش به غذا به جای شیر.شیر پاستوریزه بده .
اینقدر بدم میاد دخالت میکنن ..منم گفتم تا دوسالگی درکنار غذا خوردن بهش میدم.
بدم‌میاد با نظردادن هاشون دخالت میکنن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان تودلیم مامان تودلیم ۱ سالگی
آنقدر عصابم خرده ک باورتون نمیشه نشستم کلی گریه کردم .دلم میخواد به همه‌ی آدما ک این حرفارو میزنن فوش بدم. بزنم تو دهنشون
من به پسرم شیر خودمو ندادم بعد فامیلامون میکن چرا شیر خودتو ندادی این حرفا مامانم چند بار برگشته میگه تنبلیش اومد بده
بعد من میام خونه ی مامانم کارای پسرمو مامانم انجام میده مثل شستنش .غذاشو بده اینا ‌امروز ناخوناشم گرفته .زنداییمم ک خونه ی مامانم بود برگشته بهم میگه تو فقط زاییدی همه ی کاراشو مامانت انجام میده .فقط این زتداایم نه همه میگن همه خسته شدم دیگه
در واقع اینجوری نیست الان بعد ی هفته اومدم خونه ی مامانم کورن.نمیبینن حالم ازشون بهم میخوره آشغالا
منم زبون ندارم ساکت میشم اینارو میگن الان میکن هیچ عرضه نداره اوووووف لعنتیها
مشاهده ۷ پاسخ دیگر