۱۲ پاسخ

عذاب وجدان واسه چی؟اصلا کی گفته خودارضایی گناهه؟گناه اونیه ک با نامحرم بخابی نه اینکه‌خودارضایی کنی ....
برااینکه قشنگ هوست اوکی بشه بااب خودارضایی کن خیلی بهتره رابطم هست

الهی دورت بگردم درکت میکنم عزیز دلم ولی دیگه اینکارو نکن چون گناه کبیره هس سعی کن هرموقع بهت فشار اومد بری حموم دوش بگیری از سرت میوفته مخصوصا اگه یکم اب خنک باشه

ی فکری به حال اون کن حب
توغذهاش بهش افزایش دهنده میل جنسی بخورون

میگم شوهرت دست بزنم داره؟مهریت بزار اجرای طلاق بگیر با خانوادتم قطع رابطه کن برو سریداری یا پیش خونه بگیربرو یه جا کوچیک بگیر بادختر تو این روزاسخت وقتی کسی کنارت نیست برن به جهنم طلاق بگیر این آدم پست بندازاززندگیت بیرون بفکربچت باش گناه داره لعنت به همچین پدری برومهریت بزار اجراع برو واس دخترت بجنگ واس خودت واس آیندت انشاالله یکی لایقت میاد کنارت

وقتی نیاز داری باید اینکارو کنی بهتر از اینکه خدای نکرده بری با کسی

تقصیرتونیست عزیزم توخیلیم صبور بودی تاالان

الهی 🥺🥺🥺🥺🥺🥺

برو‌غسل توبه بریز

بت حق میدم عزیزم من تشویقت نمیکنم ب این کار ولی برا همه پیش اومده خدا لعنت کنه شوهرتو و امثال این مردا رو که اونقدر پست و بی غیرت نباشن 🫂🫂🫂🫂

چرا خب ۶ ماه پیش خودشون نیاز ندارن

یعنی شوهرت خودش احتیاج نداره

چطوری؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان هانا جان مامان هانا جان ۵ سالگی
خانوما من خیلی عذاب وجدان دارم،
پسرخالم دو ماهه بد تصادف کرده، هنوز نتونسته راه بره، ما اوایل هر شب بعدم هفته ای دوبار میرفتیم دیدنش. (هم خودش هم خانومش اصرار میکردن)، تو این رفت و آمدا زن برادر عروس خالم و بچش هم اونجا بودن، یه دختر هفت ساله، تو این مدت بین بچه ها یار کشی میکرد، اصلا نمیزاشت کسی با دخترم بازی کنه، هی میگفت هانا نیاد، با هانا بازی نکنین، هانا برو بیرون ما با تو دوست نیستیم و منم مدام حرص میخوردم، دیگه دیشب کارش به جایی رسیده بود میگفت هانا به من مشت زده در حالیکه منو شوهرم حواسمون بود،
تا دیشب دیگه نتونستم تحمل کنم، جلو همه بچه رو دعوا کردم، گفت به چه حقی علیه هانا دروغمیگی، اینکارارو میکنی، هانا نه میزنتت نه وسایلتو بر میداره، باهات دوسته و ...
همه گفتن ولشون کن اونا بچن
منم گفتم نه اتفاقا بچه نیستن، خوب میفهمه چیکار میکنه،
من به بچم یاد میدم با همه دوست باشه اونوقت شما عین خیالت نیست؟ مظلوم گیر آوردین؟
حالا مثل اینکه ما رفتیم اون خانوم کلی بچشو زده، منم عذاب وجدان گرفتم، ولی چه کنم منم مادرم، بچم از این همه بدجنسی تعجب کرده بود، با ذوق میرفت با گریه برمیگشت.
اصلا دختره یه چیز عجیبیه، خیلی حالیشه، یبار هانا پیش من بود ، گریه گریه که هانا منو حول داده.
راستش من چون خوب و بدو به دخترم یاد میدم ناراحت میشم مادری بیتفاوته