مامانا یه کمک
من خودم میدونم ،اینجور نیست اما دلم میخواد شما کمکم کنید
من مادربزرگ شوهرم پیشمون زندگی میکنه،
پسرم دیشب خوابش میومد و ولی هی داشت بازی میکرد،این پسرمو بغل کرده بود و کمرشو ماساژ میداد،پسرم خوابش گرفته بود
من خیلی بدم اومد،که پسرم پیش اون خوابیده،احساس میکنم با این کار پسرم ازم دور میشه ،از دیشب اینقد اذیتم که نکنه دیگه پیش اون بخوابه و‌از من دور بشه
چیکار کنم؟لطفا یه چیزی بگین که منم آروم بشم

از خدات باشه که کسی هست که کمکت کنه

از خدات باشه بچت موقع خواب پیشت نباشه اتفاقا خوبه با مادر بزرگاشون عادت کنن اما اگه دوست نداری خودت باید زودتر ببری بخوابونیش

واا چه عیبی داره انقده مامان بزرگمو دوس داشتم خدا رحمت کنه.دستشون برکته خب بخوابه مگه چی میشه پیره از این دنیا میره گناه داره

ولی داره وابستگی میگیره نسبت ب مادرم خیییلی کمکم می‌کنه وقتی میرم اونجا دخترم شبها پیش مادرم می‌خوابه کلا خدا نکنه یه هفته مریض بودم کلا پیش مادرم بود. دردش بجونم

ناراحت نباش حالا با ی شب اتفاقی نمی افته دخترم کوچک بود مادر شوهرم کمکم میکرد حالا بزرگ شده نه ولی خدایی در کل خوبن

عب نداره که ☹️

بنظرم حساس شدی ، وگرنه مثلا من از دست خانواده همسرم ناراحتم که چرا اصلا کمک حال نیستن.
بچه که تو بچگی فقط بازی می‌شناسه بعد ها که بچه ها زرنگن همچی رو خودشون متوجه میشن.

خوشبحالت کسی هست کمکت باشه