سلام مامانا اومروز چقدرررر دلم ب دختر بزرگم سوخت ،۴سالشه وقت نکردم ناهار بپزم تخم مرغ اب پز کردم ساعت ۲ خوردیم اونم خوشش نمیاد نخورد ،یه دختز ۷ماهه ام دارم خیلی دستوبالمو بسته ب هیچی نمیرسم دیگه،برای دختر بزرگم ساعت ۴سیب زمینی سرخ کردم دادم خورد خیلی دوس داشت ،ازاین دلم میسوزه ک اگه من به این بچه هیچی ندم اونم چیزی نمیخوره ،بعضی وقتا احساس میکنم ووقعا ظلم کردم درحقش ک یه خواهر براش اوردم ،بعدش خودمو اروم میکنم میگم‌عیبی نداره درنبوده من خواهر داشتن خوبه ب داد هم میرسن

بنظرم من مادرم به من ظلم کرده بدنیا اورده منو چون خواهر بزرگتری دارم خیلی ناراحتم میکنه کاش خواهرم نبود کاش فقط بچه یدونه میشد و خواهر برادری نبود

خب عزیزم باید هماهنگ کنی خودتو .....با دل سوختن که کاری پیش نمیره...باید کاراتو در زمان خاصی انجام بدی تا دوتا دخترات گلت شاد باشن

من تازه یک ماهه بچه دومم به دنیااومده بااینکه شباهم تاصبح دخترم نمیذاره بخوابم ولی اول کارصبحم غذادرست کردنه ابگوشت سوپ عدسی غذاهایی که بایدهمه روسرهم کردگذاشت بالادرست می کنمولی درعوض گشنه نمی مونیم

عوضش یه خواهر داره ک تا چند وقت دیگه میشن رفیق هم دیگه

نوش جونش

از اول سیب زمینی درست میکردی .بچه ها همه دوست دارن.
من بعضی اوقات خیلی کم اتفاق نیفته.میگه مامان ماکارونی بدون مواد .همینطوری آبکش کردم سس میریزه روش.میخوره تا یکی دو ساعت بعدش که کارم سبک بشه یه غذای خوب درست میکنم براس

عزیزم سعی کن یع برنامه داشته باشی میدونم سخته اما سعی کن

میگذره زود

بنظرم سعی کن همیشه از وعده قبلی براش نگه داری مثلا شام بیشتر درست کن که برا فرداش بمونه مگه چقد میخورن. من چون شوهرم ناهار نیست. از شام شب برا پسرم میزارم ولی وقتی حال ندارم یا وقت ندارم ماکارانی آبکش شده میدمش دوس داره