۵ پاسخ

بیحسی میزنن قبلش؟

خوب کردی زود بردیش

وای ینی میشه منم این مرحله سختی سختوبگذرونم عزیزم به چ روشی انجام دادی

بسلامتی مبارکش باشه هزینش چندشد؟منم هنوزپسرموختنه نکردم

مبارکش باشه سنتی ختنه کردی یا حلقه ؟؟

سوال های مرتبط

مامان هانا و هامین💙 مامان هانا و هامین💙 ۵ ماهگی
تجربه من از خواب مستقل:
دوستان من پسرم کولیک خیلی شدیدی داشت که حس میکنم بعد ختنه خیلی بهتر شد و ساعتش کم شد. پسر من عادت کرده بود زیر هود و با صدای هود می‌خوابید. حتما هم باید راه میبردیمش و همزمان تکون می‌دادیم، اینکه میگم صدای هود واقعی اینطور بود که هرنوع صدای سفید و اپلیکیشن و...رو امتحان کردیم ولی فقط صدای واقعی هود اونم هود خونه خودمون جوابگو بود🤦‍♀️ خلاصه خیلی سخت می‌گذشت. حتی بعد اینکه که می‌خوابید یکساعت باید نگهش می‌داشتیم که خوابش عمیق بشه...یعنی موقعی که من میاوردم روی تخت رسما خودم پوره بودم. ماجرا اونجایی سخت تر شد که دیگه بعد ختنه پستونک نگرفت و باهاش قهر کرد🤦‍♀️ خلاصه یکی از اون شبها که همسرم نبود و من خیییییلی اذیت شدم تصمیم گرفتم کم کم اوضاع خوابیدن این بچه رو سامون بدم. اول از همه کم کم صدای هود رو کم کردم و فاصله رو باهاش زیاد کردم. حدود ۱۰_۱۲ شب طول کشید تا دیگه براش هود روشن نکردیم. قدم بعدی این بود که راه نبریم، خیییییلی سخت گذشت خیییییلی. من میخوابوندمش روی تخت و کنارش دراز میکشیدم و گاهی ۳ ساعت تمام این بچه بهانه میگرفت و نق میزد و گریه میکرد که راه ببریمش..نمیتونست بخوابه ولی ما مقاومت کردیم... الآن هم در مرحله درازکش کنارش هستیم ولی خب زمان از ۳ ساعت رسیده به ۳۰ الی ۴۰ دقیقه..و دیگه خبری از نق زدن و گریه نیست...البته که لالایی و ماساژ داریم و باید کم کم این ها رو هم قطع کنیم تا یاد بگیره مستقل بتونه خودش رو بخوابونه...امیدوارم بدردتون بخوره...فقط باید خیلی صبور باشید و کوتاه نیایید ..
مامان لبخندم🩷🧸 مامان لبخندم🩷🧸 ۵ ماهگی
بالاخره ماهم از غول واکسن دوماهگی گذر کردیم😮‍💨🤕
نرگس نازم مامان قربونت بره بعد واکسن یه کوچولو گریه کرد سریع بهش شیر دادم با جغجغه سرگرمش کردم آروم شد همونجا هم استا دادم بعدش رفتیم خونه مادرشوهرم نرگس بی حال شده بود رنگ پوستشم تیره و زرد شد رو پام خوابید پایین میذاشتم بیدار میشد در صورتی که قبلا اینجوری نبود به سه ساعت تب کردناش شروع شد لباسش و کم کردم هر یک ساعت هم کمپرس سرد میذاشتم تا شب فقط خواب بود و تب می‌کرد ما هم مواظب بودیم که خنک نگهش داریم خلاصه نصف شب دیگه درد پاهاش شروع شد همش گریه میکرد منم بیدار بودم دیگه کلافه شده بودم که چجوری آرومش کنم بعد دو ساعت دوباره رو پام خوابید منم پریودم کمرم داغون شد فرداش سرحال شده بود ولی همچنان یکم تب می‌کرد از بعدازظهر دوباره گریه ها شروع شد وقتی حوله گرم میذاشتم رو پاش آروم میشد تا شب داستان همین بود منم دیگه کلافه و عصبانی از کمردردم دیگه شب شوهرم به دادم رسید جاروبرقی روشن کردیم خوابید دوباره از درد بیدار شد حوله گرم و دیگه از روپاش برنداشتم گذاشتم بمونه تا صبح خداروشکر سه ساعت پشت هم خوابید دیگه تب هم نکرد ولی دو روز پرماجرا برای من بود پر از خستگی و استرس انقد حواسم پرت تب نکردنش بود که یادم رفت نوارم تموم شده صبح مجبور شدم پوشک نرگس و بذارم🥴
بمونه به یادگاری از اولین تجربه واکسن نرگس خانوم🩷💛💉
67 روزگی واکسن دوماهگی🍂