۱۰ پاسخ

محافظ بعدختنه میگرفتی اون خیلی کمکت میکنه

من بردم ساختمان امیدمتخصص داخلی بودکه بایه جراح که همکارش بودصحبت کرداومدختنه کرداصلااولش گریه نکردتارسیدیم خونه اولین جیش یکم گریه کردبعدخوابیدتا۱۴روزطول کشیدحلقش بیافته

چرا۳تومن گرفت مگه ۱۸۰۰نمیگیرن؟؟؟حلقه ختنه کردی؟؟۱

پسر من فقط تومطب هی انجام گریه کرد

دیگه تو خونه گریه و ...نداشت
البته بزرگ بود۱۸ ماهش بود🤣

بسلامتی مبارک باشه استامینوفن بده هر ۴ساعت ک دردش اروم بشه بتونه بخابه

مبارکه بسلامتی..دیگه تموم شده بدون

من می‌خوام بذارم ۳ماهگیش ختنه کنم
میترسم زودتر طاقت ندارم

ای جانم مبارک باشه عزیزم دیگه نهایت یکی دوروز سخته

پسرمن انقدر ادیت نشد

بسلامتی مبارکش باشه چقدر ادیت شده طفلی

سوال های مرتبط

مامان کیاشا مامان کیاشا ۲ ماهگی
امروز پسرمو ختنه کردیم😭😭
خیلی تجربه سخت و تلخی بود...
دکتر اومد خونه خودم ک نموندم رفتم خونه داداشم، مامانم و بابام و داداشم بالاسرش بودن... موقع جراحی چیزی حس نکرده بود بخاطر بی حسی ولی بعد ک سِرش باز شد گریه های شدیدش شروع شد🥺💔
قلبم تیکه پاره بود اصن اروم نمیشد بغل مامانم خواهرم خودم...
من ک فقط گریه میکردم بغلشم میکردم بدتر گریه میکردم مامانم میومد میگرف ازم تا ارومش کنه... تا اینکه بهش استامینوفن دادم یکم اروم شد خوابش برد نیم ساعت نشد دوباره بیدار شد و دوباره گریه های شدید🥺😭
الهی بمیرم براش صداش بچم گرف انقد گریه کرد😭😭
تصمیم خودم بود این سن ختنه کنیم من میخواستم وقتی ده روزش بود انجام بدیم پدرم اجازه نداد گف کوچیکه دکترشم گف ۵ کیلو باشه حداقل دیگ موند ۴۹ روزگیش...
خیلی سخته واسه مادر نصف عمرم رف فقط میگفتم خدایا جون منو بگیر دردشو بده ب من ولی بچم چیزیش نشه😭
فلن با استامینوفن و شیاف ارومه و میخوابه ولی من هی یاد گریه هاش میوفتم بازم گریم میگیره و میخام بمیرم😭😭
مامان لبخندم🩷🧸 مامان لبخندم🩷🧸 ۵ ماهگی
بالاخره ماهم از غول واکسن دوماهگی گذر کردیم😮‍💨🤕
نرگس نازم مامان قربونت بره بعد واکسن یه کوچولو گریه کرد سریع بهش شیر دادم با جغجغه سرگرمش کردم آروم شد همونجا هم استا دادم بعدش رفتیم خونه مادرشوهرم نرگس بی حال شده بود رنگ پوستشم تیره و زرد شد رو پام خوابید پایین میذاشتم بیدار میشد در صورتی که قبلا اینجوری نبود به سه ساعت تب کردناش شروع شد لباسش و کم کردم هر یک ساعت هم کمپرس سرد میذاشتم تا شب فقط خواب بود و تب می‌کرد ما هم مواظب بودیم که خنک نگهش داریم خلاصه نصف شب دیگه درد پاهاش شروع شد همش گریه میکرد منم بیدار بودم دیگه کلافه شده بودم که چجوری آرومش کنم بعد دو ساعت دوباره رو پام خوابید منم پریودم کمرم داغون شد فرداش سرحال شده بود ولی همچنان یکم تب می‌کرد از بعدازظهر دوباره گریه ها شروع شد وقتی حوله گرم میذاشتم رو پاش آروم میشد تا شب داستان همین بود منم دیگه کلافه و عصبانی از کمردردم دیگه شب شوهرم به دادم رسید جاروبرقی روشن کردیم خوابید دوباره از درد بیدار شد حوله گرم و دیگه از روپاش برنداشتم گذاشتم بمونه تا صبح خداروشکر سه ساعت پشت هم خوابید دیگه تب هم نکرد ولی دو روز پرماجرا برای من بود پر از خستگی و استرس انقد حواسم پرت تب نکردنش بود که یادم رفت نوارم تموم شده صبح مجبور شدم پوشک نرگس و بذارم🥴
بمونه به یادگاری از اولین تجربه واکسن نرگس خانوم🩷💛💉
67 روزگی واکسن دوماهگی🍂
مامان دلآنا🎀🧸 مامان دلآنا🎀🧸 ۲ ماهگی
مامانا توروخدا اگه تجربه ای دارین کمکم کنید دخترم از دیشب همش تو خواب بیقرای میکنه و گریه میکنه تا الان یعنی بگم از دیشبه که یه ۳ ساعت تو جاش راحت نخوابیده همش باید تو بغلمون آرومش کنیم اونم به سختی بازم گریه میکنه نمیدونم کجاس درد میکنه دیروز بخاطره بینیش که کیپ شده بود بردم دکتر فقط یه قطره نوشت گفت خداروشکر مشگل دیگه ای نداره بعد آوردیم خونه یه ساعت بعد برام مهمون اومد دخترم خواب بود بیدار شد بازی کرد پوشک ایناشو عوض کردم خوابید بعد رفتن مهمونا بلند شد همش گریه کرد ناله کرد تا الان امروزم بردیم بیمارستان گفتن تبش ۳۸ بود بردیم بعد کار بستری شو انجام دادیم اونجا بعد دخترم سرحال شد تب اومد پایین یهو بعد دکتر گفت الان اوکی الکی اینجا نمونه اذیت میشه رگشم سخت پیدا میشه سوراخ سوراخش میکنن ببرین خونه بعد آوردیم خونه تب نداره ولی همش گریه میکنه یزره می‌خوابه با گریه بیدار میشه تو بغل یکم آروم میشه الانم ۲۰ دیقه است تو بغلم خوبه نمی‌ذارم زمین