۵ پاسخ

منم خودمم و دخترم.شوهرم هم شهرستان سرکارع.ولی ترجیح میدم کسی نباشه آدم وقتی خودش تنها باشه بهتر می‌تونه بچشو بار بیاره

من معتقدم پدر مادرامون فقط ب طور غریزی و برای بقا و نسل بچه می اوردن . چون یا تو کوچه بزرگ شدیم یا انقد خواهر برادرا زدیم تو سر هم بدون هیچ توجه ای و با کلی عقده بزرگ شدیم .جسارت نشه ولی الان حتی یه دختر ۲۰ ساله هم که مادر میشه از جونش برای بچه مایع میزاره با بچه میاریم که بهش عشق بدیم و بهمون عشق بده . رابطه ی بچه های امروز و با خودمون مقایسه کن . کارایی که واسه بچمون میکنیم ایا اون زمانم بوده

منم غریبم دقیقا بچم دندوناش باهن دراومد چندشبه تاصب بیدارم تبش چهل میشه میادتاسیوهفت بازبالامیره. میترسم خوابم ببره ازخستگی. خدابه همه مادرا قوت مضاعف بده. حالاموندم تواین اوضامهمون چرادعوت کردی این که گذشت بعداین بگوبجم وقت دندوناشه زمان مهمون داری ندارم. اخه توشلوغی بچه کلافه ترهم میشه

خواهرم حالتو كامل درك ميكنم و هيچ راهي نيست براي درمانش

عزیزم خدا قوت
ولی کاش مهمونی رو بزاری ی وقتی ک حداقل استراحت کرده باشی یا ینفر بیاد کمکت

سوال های مرتبط

مامان حسین وآیلی مامان حسین وآیلی ۱۵ ماهگی
مامان علی رضا مامان علی رضا ۱۵ ماهگی
بچه های شماهم خواب ندارن بچم خیلیییی داره اذیتم میکنه بخدادیگه توان ندارم نه شب خواب داره نه روز دیشب ساعت ۴بیدارشده تاساعت ۶ونیم که خوابید ساعت ۱۰بیدارشده هنوزنخوابیده منم خیلی خوابم میادولی بچم مقاومت میکنه خیلی خستم از بچه داری خستم بخدا بچه به شانسه خیلیا اطراف مامیگن ایقو بچه داری برامون راحت بودنفهمیدیم کی بچمون بزرگ شد ولی واقعا بچه توخیلیییی داره اذیتت میکنه واقعاخوب جون داری یعنی توهرخونه ای میرم یاکسی میادخونمون کلافامیل میگن توخیلی ماشاالله جون داری تحمل داری بچت نه خواب داره نه خوراک این به چی زندس مدام مریضه ازروزی که دنیااومده یه روزخوش ندارم همش درگیرمریضی ودکتری ام فک نکین دارم ناشکری میکنم نه فقط خستم خیلیییی خسته بچه داری ازچشمم رفته واقعا واقعا به بچه دوم فکرنمیکنم خیلی عصبی شدم چندباربه خودکشی فکرکردم ازهمه طرف فشارروحی رومه میدونم بچه داری یعنی همین سختی های خودشو داره ولی واسه من دیگه خیلی سخت داره میگذره خدایا خودت کمکم کن