۴ پاسخ

وای خیلی بده
من یه مدت تو شیشش سرکه ریختم بو سرکه گرفته بود نمیخورد دیگه
اما این اواخر واقعا اذیت کننده بود
دیگه دیدم نمیشه یه شب کلا ندادم بهش
هرچی گریه کرد ندادم
یکی دوشب سخت بود
ولی ....

یه شب که از مهمونی اومدیم دیدم بدون شیشه خوابید، فرداش بردمش بیرون سرراه یه گربه بود با بچه اش ، باران دوسش داشت براشون شیر خریدیم گذاشتیم، اومدیم خونه شیشه رو قائم کردم گفتم دادم گربه برده واسه بچه اش ، بجاش براش لیوان نی دار خریدم گفتم اینو گربه واسه تو آورده چون تو بزرگ شدی، دیگه سراغ شیشه رو هم نگرفت

تلخک زدم روش دیگه نخورد

من الان دقیقاً تو همچن وضعیتی هستم. ۲ ماه پیش خواستم یهو بگیرم، ۲ روز خیییلی اذیت شدیم بیخیال شدم.

الان براش قمقمه کوچیک نی دار و دسته دار گرفتم.بهش گفتم شیشه ات جا مونده خونه ی مامان جون. تو قمقمه اش شیر می ریزم. میبینه نمیتونه در حالت خوابیده بخوره ۲ تا مک میزنه و میذاره کنار. خودش سعی میکنه بخوابه. ولی ۲،۳ ساعتی زمان میبره تا بخوابه. نصفه شب هم خیلی بیدار میشه و نق میزنه اما من یا اونو میدم بهش یا با لیوان آب میدم یا پشتش میمالم که بخوابه.

۳ شبه اصلاً خواب ندارم...
بهونه میگیره ولی دیگه اسم شیشه رو نمیاره.

سوال های مرتبط

مامان ❣ماهلین💕 مامان ❣ماهلین💕 ۲ سالگی
مامان آقا مهرداد مامان آقا مهرداد ۲ سالگی