۲۷ پاسخ

حق داری عزیزم اصلا فکر نکن که مادر بدی هستی و عذاب وجدان نداشته باش حق داری به عنوان یه انسان ... مسئولیت مادر بودن سخت ترین کار دنیاست حق داری که کم بیاری حق داری که عصبانی و زود رنج باشی حق داری که حتی گاها نسبت به بچه خودت بی میل باشی همه و همه طبیعیه اما به مرور زمان سختیا کم میشن بچه بزرگ میشه یه روزی میرسه که مدرسه ای میشه و دانشجو و بعد یهو به خودت میای میبیتی پسرت مردی شده براخودش... باید تحمل کنی عزیزم وقتی خوابه نگاهش کن ببین چقدر مظلومه به این فکر کن که اون نخواسته به این دنیا بیاد تو آوردیش اون بلد نیست حرف بزنه بلد نیست خواسته اشو بخواد و فقط نق میزنه چون کاری جز این بلد نیست برا تو نق میزنه چون تنها پناهگاه امنش تویی از تموم دنیا فقط تورو میشناسه

کسی رو نداری بری پیشش؟
مامانت اینا

هوووووف منم همین طور بزار به دندون بیوفته و سینه خیز چهار دست و پا بره بعد خستگی بهتر میفهمی ☹️💔

سلام عزیزم شما پیش کدوم دکتر زایمان کردین راضی بودین

عزیزم خیلی نیاز به استراحت داری از همسرت بخواه وقتی سرکار نیست در طول روز ۱-۲ ساعت بگیره بچه رو تو بخواب ، ۱-۲ ماه برو پیش خانوادت بندر ، اونا کمک میکنن تو هم استراحت میکنی روحیت عوض میشه

چقدرررر مثل منی
تازه من خاهرم عمل کرده اومده مونده خونه ی من ۱۶ روزه دارم بهش میرسم فکر کن بچه داری مریض داری خوته داری مهمون داری روحمو جسمم انقدر خستس ک نگم
تازه اگه بره فردا پسفردا باید بریزم خونرو بعم تمیز کنم فرشامو بدم قالیشویی مریض یود خابیده بلخره منم ک وسواسم بدلم نمیشینه
خستم بخدا خیلی خستم تو این مدته بچرو پرت کردم زمین ب ابجیم و کار هاش رسیدم انقدری ظرف شستم همه دستم پوسته پوسته شده دیگ کشش ندارم فقط زورم ب بچه میرسه داد میزنم سرش میگم زر نزن دیگ خسته شدم

سلام عزیزم منم دقیقا همین حالو دارم از شدت خستگی دلم میخواد بمیرم چند روز پیش خودم با بچه گریه میکردم واقعا کم آوردم...

تو خیلی قوی هستی تو از صبح این همه کار کردی حق داری خسته باشی ، به خودت استراحت بده . یه روز شام و ناهار درست نکن بگو شوهرت از بیرون سفارش بده . ظرفا هم بذار روی هم تلنبار شه اصلا هیچ اتفاقی نمیوفته نترس
یه روز کارای خونه رو بذار کنار . وقتی تو خسته میشی و عصبی میشی اون بچه بدتر میکنه باهات ، شوهرت اومد خونه بچه رو بده دستش برو استراحت کن

عزیزم هر چی بیشتر ب خودت سخت بگیری سخت تر میشه
سعی کن هرروز ب خودت بگی من میتونم
من کم نمیارم من خسته نیستم
ولی واقعا با انرژی منفی دادن ب خودت عذاب میکشی شرایط درست نمیشه هیچ بدتر هم میشه گلم
مسرت هم بزرگ میشه

منم مثه تو ام . منتها غذا نمیپزم بیشتر حاضری . تازه کار خانه هم هست

قشنگم باید صبر باشی آقا مهدیار هم کم کم بزرگ تر میشه و اذیت کردنش کم تر میشه و خودتم اون موقع باهش حال می‌کنی عزیزدلم 🥰

من بعد زایمانم افسردگی گرفته بودم درحدی که حتی دخترمم بغل نمیکردم ازش بدم میومد میگفتم ای کاش نبود ای کاش طوری بشه دیگه نباشه و الان وقتی فیلم و عکسهایی که از اون زمان مامانم گرفته نگاه میکنم‌دلم میگیره میگم چه زود گذشت چقدر بد شد که نتونستم از وجودش لذت ببرم .... میدونم سخته مخصوصا اینکه تنها باشی بدون کمک اما فکر نکن که ضعیفی ، تو به تنهایی مسئولیت زنده موندن و پروش یه انسان رو به دوش میکشی بدون اینکه لحظه ای از این کار بتونی مرخصی بگیری...حاملگی و زایمان کولیک شب بیداری ها و چند ماه اولیه حساس رو پشت سر گذاشتی پس نگو ضعیفم اتفاقا ما مامانا مخصوصا مامان اولیا خیلی خیلی قوی هستیم ❤️‍🩹فقط سعی کن رو روحیه ات کار کنی آهنگ شاد بزار ... هرچقدر تو غمگین و افسرده باشی رو بچت هم تاثیر میزاره ، تو چند روز شاد باش مطمئن باش تاثیرشو میبینی رو پسرت ... امیدوارم حال دلت آروم باشه عزیزم🩷🩷🩷🩷

منم😭😭اتفاقا الان تایپک زدم درموردش🫠

منم همینم خستم دلم یه عالمهعع استراحت میخواد تو دوری از خانواده کار خونه و غذا درست کردن امتحانم دارم تازه استرس اون بکنار 🤕

عزیزم منم یکی مث توام غریبم کسی پیشم نیست انقدر خسته میشم نمیخوام حتی غذا بخورم

عزیزدلمممم این روزا میگذره بزرگ میشن همه ی ما و نسل‌های قبل و بعد ما همین روزا رو گذروندن بچه داری واقعا سخته ولی بدون بچه هم زندگی معنی نداره حالا یکم بزرگتر بشه راحت میشی 😍
منم همین روزا رو گذروندم الان پسرم بزرگ شده میره پیش دبستانی بخدا این چن ساعت ک نیس اینقد دلتنگش میشم لحظه شماری میکنم ک بیاد🥺🥰

عزیزم این ماههای اول بچه داری واقعا سخته درکت‌میکنم اما یکمی بزرگ بشه یاد میگیره با خودش بازی کنه برا مدتی سرگرم میشه توام کنارش میتونی راحت دراز بکشی استراحت کنی
منم راه دورم تمام این روزای تورو گذروندم خیلی روزا گریه کردم اما به ی سالگی که نردیک بشه کم کم اوضاع خوب میشه نمیگم که قراره سخت نباشه نه ولی ازین دوران نوزادی بهتره خیلی و شیرین ترع

پاشو چمدونتو جمع کن یه هفته برو خونه بابات

چقد من🥲تو این شرایط مهمون داشتن ظلم بزرگیه...مامان اولی بودن خیلی سخته من الان دوقلو دارم خیلی خیلی خسته میشم ولی این خستگیم و ی جورایی میتونم هندل کنم ولی موقع بچه اولم با اینکه ی دونه بود بیشتر اذیت شدم

تازه هنوز راه نیفتاده بزار راه بیفته حالشو میپرسم

عزیزم تنها نیستی من همیشه تو همه چی اول بودم تو درسام شاگرد ممتاز بودم اما تو کلاس مادری رفوزه شدم از صبح بچم بیداره و یکسره غر و نق می‌زنه
غذام رو گاز آماده است ولی نمی‌تونم برم بخورم لباس‌های بچه‌ام تو پریدولن خیس مونده تو حموم
مرتب میگه بغلم کن

یه روز برو خونه مادرت

کمکی لازمه واقعا

عزیزم این چ حرفیه جای من باشی چی هم شاغلم هم بچه داری هم باید همه چیز همیشه خیلی عالی باشه و همه جا تمیززز باشه هم تازه دومی رو ناخواسته باردار شدم خداروشکر کن این روزها هم سخت یا آسون تموم میشن

نه تنها نیستی 😭😭😭😭منم هر روز میزنه به سرم به سمت بیابون برم و بمیرم

تنهانیستی عزیزم منم همین جوریم دلم ی جادور ازهمه رو میخاد فقط برای رفع خستگیم

منم اکثرا همین حس و دارم تازه من یه پسر کلاس چهارمم دارم سخته من احساس می‌کنم بدنم خیلی کم میاره

سوال های مرتبط