بارداری بسیار سخت، زایمان بسیییار سخت و بچه داری که نگم رفلاکس و آلرژی داغونمون کرد.
نه دیگه اصلا به بچه دوم فکر نمی کنم.
همه عشقم همین دردونه م هست.
هر گلی بخوایم بزنیم به سر همین یه دونه می زنیم
منم حاملگی سختی داشتم دلمم بچه میخواد ولی مثل شما میترسم. حالا توکل برخدا ان شاء الله این سری حاملگی راحتی داشته باشیم
راحت بود اما اصلا دلم بچه نمیخاد همش که به دل نیست اینده ی بچه وضعیت رفاه سلامت مادر....... اگه همچی اوکیه بیار عزیزم
منم دوران حاملگی سختی داشتم روزی دو بار راحت بالا میوردم حتی زمانیکه زایمان کردم وسط اتاق عمل ب هوش اومدم بعد ک اومدم تو بخش بازم حالت تهوع داشتم،بچم رفلاکس خیلللللی شدید داشت که تا یکسال دارو برای رفلاکسش میخورد،شوهرمم همکاری نمیکرد،افسردگی شدید با ی بچه مریض،شوهرمم همکاری نکرد ،دیگه بچه از چشمم افتاد
منم خیلی هم دلم بچه دوم میخاد هم عین چی از مسئولیتش میترسم من حاملگی راحتی داشتم از بچه داری میترسم
سلام درکتون میکنم چون بچمو تنهایی و تو غربت بزرگ کردم خیلی سخت بود...
حتما قبل اقدام جلسات مشاوره منظم برید و حتی بنظرم بعد زایمانم ادامه بدین افسردگی نگیرین
منم دلم بچه میخاد حاملگی راحتی داشتم ولی زایمان خیلی سختی
سلام عزیزم.شما از الان هفته ای دو بار شربت ایمیونس بدون زینک بخور .هر روز ویتامین و قرص اولترا منیزیم بخور حتما
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.