۱۵ پاسخ

عزیزم مبارک باشه بسلامتی جوجه هم بدنیا امد😍🐣

گلم تبریک میگم و خداروشکر جفتتون سالمین
جواب همچین کسایی رو هم فقط خدا باید بده که جون هیچ احدی براشون مهم نیست

بنظرم درسته درد کشیدی ولی همه هورمونات ترشح شده و بچه هم تلاش کرده که طبیعی باید برای هوشش بهتره

چ بی وجدان چ بی رحم چ بیشعور
همینطوری خانمای باردار استرس دارن و درد
خدا لعنتش کنه
الان بهتری؟؟؟
کدوم بیمارستان رفتی

ناراحت کنندس.ولی خب بخیر گذشت و نی نی تو بغلته

وای چقدر خواب سنگینن بعضیا
خب گناه داره بنده خدا

چه بد :/

مبارکه عزیزم منم دکترم خیلی اذیتم کرد باید سزارین میشدم بزور طبیعی زاییدم بعدشم حالم بد شد رفتم ای سی یو
دکترت کی بود شما

دکترت کی بود

عجب دکتر بی وجدانی

وای عزیزم چقدر بعضی دکترا ببخشید بیشعورن ... اصلا وضعیت روحی روانی که هیچی ، وضعیت جسمی مادرم حتی براشون مهم نیست !
حالا همین که گذشته و هردو صحیح و سالم هستین واقعا خداروشکر ... من مامانم وقتی منو باردار بوده برا زایمان میره بیمارستان مادر ، بعد از زایمان به خونریزی میوفته اما پرستارا متوجه نمیشن تا چند روز تو کما بوده ... خداروشکر کن اتفاق بدی نیوفتاده
حالا بیمارستان چقدر گرفت ؟ باید اعلام میکردین اصلا راضی نبودین نه از دکتر نه از بیمارستان

علت سزارین شدن چی بود
دهانه رحمت باز نمیشد؟؟؟

بیمارستان خصوصی؟؟؟ چرا دکترت از اول سزارین نکرد؟؟

واااای دکتر چه جراتی داشته 😒😒😒نکنه خداینکرده اتفاقی میوفتاد واسه مادر یا بچه باید خودش اورژانسی می رسوند

چقدر بی وجدان

سوال های مرتبط

مامان 💗👶🏻panah مامان 💗👶🏻panah روزهای ابتدایی تولد
مامان 👶🏻hirad💙 مامان 👶🏻hirad💙 روزهای ابتدایی تولد
۳۹ هفته و ۴ روز بودم دیدم خبری از دردا نیست و تو شهرمون هم سزارین انجام نمیدادن گفتن نباید شاخصه ی طبییمون بیاد پایین منم وزن بچم داشت میرفت بالا و نظرم شد سزارین..که از طریق دوست همسرم معرفی شدیم به یه دکتر شهری دیگه و رفتم ۳۶ هفته و ۴ روز نامه سز گرفتم هزینشم تسویه کردم اومدم خونه فرداش صبح یعنی صبح روز چهارشنبه دردام شروع شد...کمر درد بشدت زیاد که دردام ۳ دقیقه ای یه بار بود رفتم معاینه گفت ۲ سانتی برو ورزش و اینا انجام بده وقتی دردات زیاد شد و نتونستی تحمل کنی بیا ..منم گفتم خب حالا که شروع شدن بزار همین طبیعی رو برم..از ظهر تا شب ساعت ۱۲ دردام نامنظم شد ۱۰ و ۱۵ دقیقه ای یه بار..و ازونجایی که باید میرفتم بستری شم زنگ زدم دکتر که تاریخمو عقب بنداز ..شب ۱۲ به بعد دردام دوباره شدیدددد شد در حدی که تا ۸ صبح تو خونه درد کشیدم و فقط جیغ میزدم و پتو رو گاز میگرفتم و میگفتم یا زهرا ..۸ صب روز پنجشنبه رفتم بیمارستان گفت ۳ سانتی اما اینجا بستری نمی‌کنیم باید ۴ باشی برو یه بیمارستان دیگه..منم دردام خیلی زیاد بود نتونستم بیشترشو تحمل کنم همسرم زنگ زد به دکتر گفت دردام شروع شدن الان بیارمش برا سز اگفت نه امروز عمل زیاد دارم شب بیار بستری کنیم برا فردا صبح منم بیمارستان بهم گفت این بچه تا ظهر بدنیا میاد دیگه میل با خودته که بستری شی برا طبیعی یا بری شهری دیگه برا سز ..بعدش..
مامان گوگولی💙🩵 مامان گوگولی💙🩵 ۱ ماهگی
خب اومدم با ی تجربه زایمان
من ۳۷هفته ۵ روز بخاطر دفع پروتئین بالا ختم بارداری خوردم و ساعت ۱۰ونیم شب ۲۸اآبان دوشنبه شب بستری شدم و بعد چندتا آزمایش خون و مسمومیت بارداری دکترم گفتن ختم بارداری با قرص فشار از ساعت ۱۲ شروع شد که ۱ ساعت بعد دردام شروع شد ولی کم بود و قابل تحمل ولی اونشب تا صبح نخوابیدم چون هم درد داشتم هم استرس زیاد بخاطر بستری شدن یهویی که خداروشکر اتاق خصوصی گرفتم بیمارستان رضوی و همسرم کنارم بود
و ساعت۷صب چون فشار بالا داشتم گفتن باید جلو چشم‌خودمون باشی و از اتاق خصوصی منتقلم کردن یجا دیگ و دوز دوم قرص فشار ساعت۷ زیرزبونم گذاشتن که دردام زیاد شدن و انقباض های جون دار به قول خودشون شروع شد از ساعت ۸ ولی هرده دقیقه یکبار که معاینه کردن و گفتن یک فینگرم که معابنه من اصلااااا دوست نداشتم بنظرم خیلیییی رومخههه و میگفتن اصلا همکاری نمیکنی تا ۱۱ یک فینگر بودم ولی از ۱۱به بعد دردام خیلی شدید تر شد به حدی که اشکم درمیومد و ناهار اوردن که نتونستم بخاطر دردام ی قاشق بخورم و ان اس تی هم منظم میگرفتن ازم که اتفاقی نیفته بخاطر فشار که دیگه انقباضام منظم شده بود هر ۵دقیقه اینا که به دکترم گفتن و دکتر ساعت ۱۲گفتن سزارین بشه ولی دکتر شیفت و یکی از متخصص ها گفتن که نه انقباضاش خوبه میتونه طبیعی که واقعا بنظرم اشتباه بود و دیگه ساعت ۲ دوباره معاینه شدم که گفتن ۴ فینگر و دردای فوق العاده سخت که من درخواست اپیدورال کردم که دکترم موافقت نکردن کفتن شاید روی بچه تاثیر بزاره